مردمان آریایینژاد نزدیک به دو هزار سال پیش از میلاد مسیح وارد قاره آسیا شدند و سپس گروهی راهی هند شده و عدهای فلات ایران را برای سکونت انتخاب کردند و نام خود را بر اراضی جدید نهادند. این دو گروه در فرهنگ و نژاد، اشتراکات فراوانی دارند که به ویژه در زبان و اسطورهها و آئین پرستش خدایانشان دیده میشود. این دوران با پیدایش دین مزَدَیَسنا (زرتشتی) در حدود هزار سال پیش از میلاد مسیح پایان مییابد.
از خدایان پیش از ظهور زرتشت که با نام خدایان کهن شناخته میشوند اطلاعات بسیار کمی در دست است اما مطابق مزدیسنا؛ خدایان، موجودات و سراسر هستی آفریده «مزدا» هستند. مزدا به معنای خرد و فرزانگی است. سپس لقب «اهورا» به نام او اضافه میشود که به معنای سَرور است؛ به گفته برخی از تاریخدانان، نام یکی از خدایان کهن ایرانیان نیز بوده که بالاترین مقام را در میان آنها داشته است.
خدایان کهن در اساطیر ایرانی، نظیر اساطیر هندو، دارای سلسله مراتب سهگانه هستند: فرمانروایان، جنگجویان و پیشهوارن. این سلسله مراتب در آیین زرتشتی دیده نمیشوند اما نام خدایان گروه اول که فرمانروایان باشند در آیین کهن «اَسورا» است که خدایی بزرگ و باابهت است، این نام در آیین زرتشتی به اَهورا تغییر میکند که آفریدههایی مانند امشاسپندان دارد.
گروه دوم خدایانی جنگجو بودند که در آیین کهن ایرانی «دَیوَه» (Daeva) نام داشتند که در راس آنها ایندره قرار دارد که خدای طوفان و بارانهای سیلآساست. نام خدایان این گروه در آیین زرتشتی به دیو تغییر میکند و همانطور که در پنجشنبه گذشته دیدیم، از آفریدههای اهریمن هستند که در نبرد هزاره سوم، مقابل امشاسپندان قرار میگیرند.
در هزاره اول؛ اهورامزدا در نور و پاکی، سلامت و شادی، تندرستی و خوشبویی زندگی میکند اما از وجود برادرش اهریمن آگاه است. اهریمن در قطب دیگر خلاء هستی زندگی میکند که سرشار از تاریکی و زشتی، نابودی، بیماری و غم و بدبویی است (هر آنچه ذهن انسان «بد» تلقی میکند از ذات اهریمن است)
امشاسپندان
همانطور که گفتیم در هزاره اول اهورامزدا با استفاده از قدرتهای خود، ایزدانی خلق میکند و به هر یک از آنها یکی از قدرتها و ویژگیهای خود را میبخشد.
بهمن (وهومَنَه – Vohu Manah): به معنای اندیشه نیک است که جایگاه ویژهاش میان ایزادان در سمت راست اهورامزدا قرار دارد و به نوعی مشاور او محسوب میشود. او نگهبان حیوانات و مظهر خرد اهورامزداست. وظیفه او این است که اندیشه نیک و امید را به ذهن انسانها برده و آنان را به سوی آفریدگار هدایت کند. این امشاسپندان مذکر در انتهای هر روز گزارشی از اندیشه، گفتار و کردار مخلوقات اهورامزدا تهیه کرده و در اختیار او قرار میدهد.
اَردیبهشت (اَشه وَهیشته Asha Vahishta): به معنای بهترین اشه (راستی) است که زیباترین امشاسپندان محسوب میشود. او نماد نظم و قانون طبیعت است و سخن درست گفته شده، آیین خوب برگزار شده، گندم به سامان رشد کرده و… نمادی از قدرت اردیبهشت هستند. این امشاسپند مذکر نه تنها وظیفه نظارت بر برقراری نظم و عدالت در مسائل دنیا را به عهده دارد بلکه در دنیای پس از مرگ نیز مراقب است خطاکاران بیشتر از سزایشان تنبیه نشوند.
شهریور (خَشثرَه وَثیریه – Khshathra Vairya): به معنای پادشاهی و سلطنت مطلوب، مظهر توانایی، شکوه و قدرت اهورامزداست. در دنیای مادی او نماد پادشاهی عادل و درستکار و در دنیای معنوی نماد فرمانروایی بر بهشت است. تمامی فلزات، نماد شهریور بر روی زمین هستند و ایزد بیچارگان و درماندگان محسوب میشود. طبق اساطیر ایرانی، این امشاسپند مذکر در زمان پایان هستی با جاری کردن فلزات گداخته، سرشت انسانها را مورد آزمون قرار میدهد.
اسپندارمد (سِپَنته اَرمَثیتی – Spanta Armaiti): به معنای صبر و حوصله، نماد زنانگی و دختر اهورامزداست که در مقر ایزدان در دست چپ اهورامزدا مینشیند. او الهه زمین و نماد تحمل و بردباری است، عشق، شادی، کشت و کار و پرورش گیاهان و چهارپایان او را خوشنود ساخته و دزدی، قتل و دشمنی بر روی زمین او را آزرده میکند. اوست که مانند زمین تمام رازها و بارها را تحمل و حفظ میکند.
خرداد (هئوروَتات – Haurvatat): به معنای کمال و تمامیت؛ مظهر نجات بشریت است. این امشاسپند مونث نماد و نگهبان آب و شادمانی طبیعت است.
مرداد (اَمِرِتات – Ameretat): به معنای جاودانگی و بیمرگی است که تجلی قدرت رستگاری و جاودانگی اهورامزدا محسوب میشود. این امشاسپند مونث به همراه خواهرش خرداد همواره در کنار هم هستند و مسئول رویش، جریان و حرکت زندگی میباشند.
در روایتی امشاسپندان شش تن و در روایت دیگر آنها هفت تن معرفی میشوند و از آنجا که میخواهیم به کاملترین شکل با اساطیر ایران آشنا شویم روایات کاملتر را نیز بررسی خواهیم کرد.
7. سپندمینو (سپنته مئینیو – Spanta Mainiyu): نماد اصلی اهورامزدا و روح و اندیشه مقدس اوست. او تنها ایزدی است که خصوصیتی از اهورامزدا را به ارث برده که در اختیار هیچ ایزد و موجود دیگری در هستی قرار ندارد. اوست که روح زندگی در موجودات و مخلوقات دمیده و حیات مقدس را به مخلوقات عطا میکند.
ایزدان
امشاسپندان همراهان اهورامزدا محسوب میشوند که به او برای آفرینش ایزدان بعدی کمک میکنند. اهورامزدا که از نبرد پیش رو با اهریمن آگاه بود، لازم میداند که ارتشی از ایزدان یا خدایانی خلق کند که بتوانند در مقابل دیوهای بزرگ و کوچک ارتش اهریمن مقابله کنند.
تعدادی از این خدایان آئین زرتشتی ریشه مشترکی با خدایان کهن ایرانی دارند؛ خدایانی آسمانی نظیر مهر یا میترا (خورشید)، ناهید یا آناهیتا (خدای آب و عشق)، رَشنو (خدای عدالت)، سروش (خدای ایزد نظم و فرمانبرداری)، وای (خدای باد)، تیشتر (خدای آب و باران)، بهرام (خدای جنگ) و رپیثوین (خدای گرما و هوای خوش)، و دیگر خدایان زمینی مانند ایزد آتش و ایزد هوم (گیاه درمانگر) در این دوره پس از خلقت امشاسپندان، خلق شده و قدرتهای منحصربهفردی از امشاسپندان و اهورامزدا به ارث میبرند.
این ایزدان در اساطیر ایرانی از لحاظ ظاهری ویژگیهای عجیب و منحصربهفردی دارند؛ برای مثال ایزد مهر هزار گوش و هزار چشم دارد و ایزد بهرام قادر است به شکلهای مختلف تبدیل شود.
ایزد بهرام در آئین کهن، رهبر گروه دوم خدایان یا همان دئوههاست که انتظار میرود در آیین زرتشتی به دیو و دشمن امشاسپندان تبدیل شود اما دیوی دیگر با خصوصیات او در لشکر اهریمن پدیدار شده و بهرام به عنوان یکی از قدرتمندترین ایزدان در ارتش اهورامزدا باقی میماند. همچنین سه ایزد یعنی مهر یا میتر، سروش و رَشنو یا رَشن با یکدیگر هیأت داوران روز قضاوت را تشکیل میدهند.
عالی بود.برای نمایشگاه هنر ، اساطیرمون رو سرچ میکردم ک مقاله های شما رسیدم.عالی
عالییییی
خیلی ممنون منتظر قسمت دوم بودم امیدوارم همینجوری ادامه داشته باشه❤️
به نظرم در ایران به اساطیر ایرلندی خیلی کم توجهی شده. کلا اقوام سلت مثل ایرلند و ولز داستانهای جذابی دارند (نمونه معروفش داستان شاه آرتور و شوالیه میزگرد) که میتونن دربارش بنویسید.
بچها خیلیا چند خدایی قبل و ایناشون رو با زرتشت اشتباه میگیرن مثلا دوره مادها فکر کنم اهوره و امرته و بغ داشتن و رسمشون این بود که زیاد حیوون قربانی میکردن و خیلیا اهورا مزدا رو با اهوره اشتباه میگیرن و یچیز دیگه اب و اتش و خاک براشون مقدس بوده نه اینکه میپرستیدنشون مقدس با پرستیدن فرق داره
مقاله خیلی خوب و عالی بود
ممنون از خانوم احمدی
بی صبرانه منتظر قسمت بعدی ام
پ.ن. خانم احمدی ، میشه چند کتاب و منبع که در مورد اساطیر ایران نوشته شده معرفی کنید ؟:)
خیلی منتظر این مقاله بودم نمیدونم چرا جذابیتش از دنیای نورث برای من بیشتره?♂️
خوب بود
ولی بنظرم داستان های اساطیر نورس جذابیت بیشتری دارن
واقعا بعضی وقت ها حسرت میخورم
از ایران باستان میتونن ۴۰ تا فیلم و بازی در بیارن اما چسبیدن به بعد از حمله اعراب
واقعا فکر کن همچین اسطوره هایی داریم اما خیلی ها هستن که خبر ندارن ولی اسم تک تک مردم کوفه رو حفظن(به لطف مختارنامه)
ایزد مهر هزار چشم و گوش نداشته ایزد سروش هزار چشم و گوش داشته
مقاله بعدی شش دیویه که علیه امشاسپندانن دیگه اسمشونو نمگم درسته؟
مثل همه نوشته های خانم احمدی عالی
خداقوت 🙂
تموم کنید این حرف رو که اساطیر ما بهتر از فلان چیزه رقابت نمی کنیم که همشون قابل احترامند
پی نوشت: مگه مرداد خدای جنگ نبود ؟ گیج شدم
فکر این که کریتوس و بهرام با هم در بیفتن هم خفنه?
مقاله مفیدی بود ??
ممنون خانم احمدی . خیلی منتظر قسمت دوم بودم . البته به نظرم تا اون جایی که تحقیق کردم ، امشاسپندان شش تن بودن
عالی
فقط اگه اسم قسمت مقاله رو مینوشتید بهتر بود.
مثلاً الآن این میشه: “اساطیر ایران بخش دوم”
بخشِ دومه دیگه، مگه نه؟ ?
بابا گور پدر هرچی god of war و game of therons ??
بیاید اینارو بخونید کیف کنید ❤️❤️
خیلی عالی لطفا پرقدرت ادامه دهید
خیلی خیلی تشکر میکنم از خانم احمدی بابت این سری مقالات
تو چند ماه اخیر برای هیچ چیزی هایپ نبودم که برای این مقالات هستم
مارول تو کدوم کمیک از اساطیر ایران استفاده کرده؟
خسته نباشید خانوم احمدی
عالی بود لذت بردم
فقط اون عکس اخری میتراست نه بهرام
درود بر نویسنده – خداییش نمی دونستم چنین بستر جالب داستانی و اسطوره ای در ایران داریم – جون میده برای ساختن بهترین بازی ها و فیلم ها
قضیه جایی باحال تر میشه که هنوز هم این خدایان و اساطیر در بین مردم هستند و حتی اسامی فرزندانشون رو انتخاب میکنند و این یعنی هنوز به فراموشی سپرده نشدند…
افسوس که یه همچین درّ گران بهایی رو ول کردن و چسبیدن به مختار و جومونگ…
مقاله بشدت زیبایی بود?❤️
سپاس…
بسیار عالی و لذت بخش بود خواندن یک همچین مقاله ای
جالبه بیشتر اسامی اساطیر ایرانی هنوز هم استفاده میشه و مردم هنوز هم برای بچه هاشون از این اسم ها استفاده میکنن
ولی مثلا مردم یونان و منطقه اسکاندیناوی خیلی کم از اسم اسطوره هاشون استفاده میکنن.
مقاله خیلی خوبی بود
بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی ام
بعد از اون مقالات کامل اساطیر نورس لازم بود که به اصل خودمون برگردیم.
فقط من یه چیزی رو نفهمیدم. این مطالب مربوط به اساطیر زرتشتیه یا قبل از زرتشت
اگر زرشتیه پس چجوریه که میگن که زرتشتیا یکتا پرستن و ایا این زرتشتیا با اون زرتشتیای اون موقع یه جور اداب اعتقادات دارن یا نه
اگر هم مال قبل از زرتشته تا جایی که من میدونم هخامنشیان زرتشتی بودن و بارها اسم اهورامزدا توی کتیبه هاشون اومده. یعنی یه نفر توی دو تا دین توی یکیش یگانه اس توی یکیش پادشاه خدایانه؟
مارول از ما کمیک ساخته، ولی خودمون….
وقتی خودمون قدر چیزهایی رو که داریم نمیدونیم…..
عالی واقعا ممنون
این همه تاریخ غنی داریم
ولی بازم برای مختار و حضرت یوسف فیلم میسازیم
هعی
ایول به توان ۶
تشکر از خانم احمدی
مقاله عالی و تکمیل بود و هیچ کم و کسری نداشت
بسیار لذت بردم
وقتی میبینم که یه همچنین اساطیر خفن و پر و پیمونی داریم واقعا حال میکنم لذت میبرم
واقعا اساطیر ما هیچی کم نداره تازه از خیلی لحاظ از اساطیر اسکاندیناوی و مصر و یونان و … جلو تر بوده و قوی تر بوده
مقاله عالی بود
خیلی خفن بود خداییش
خسته نباشید واقعا مقالات جذاب و ارزشمندی هستن?