در دنیای بازیهای ویدیویی، ما با انتخابهای سخت زیادی رو به رو شدیم. متاسفانه از آنجایی هم که معلوم نیست سرانجام این انتخابها به چه چیزی میرسند، پیش میآید که از کرده خود پشیمان شویم و صحنههایی را ببینیم که دوست نداشتیم شاهدشان باشیم. مقاله امروز در مورد همین انتخابهاست و در ادامه از ۵ پیشنهاد بازیها برایتان گفتم که باید آنها را رد میکردید. با ویجیاتو همراه باشید.
۵) پیوستن به اَوْل – Sekiro: Shadows Die Twice
سکیرو در اصل ۴ پایان مختلف داشت که بهتر بود بدترینشان را میگذاشتید برای آخرین دور از بازیتان. چراکه پایان بد بازی، در میانه راه اتفاق میافتاد؛ جایی که Owl از شما درخواست میکرد تا به اربابتان خیانت کنید و او را تنها بگذارید. با چنین انتخابی جدای از اینکه شما یک دفعه آدم بده قصه میشدید، بازی هم برایتان نصفه و نیمه تمام میشد و دیگر نمیتوانستید به مابقی لوکیشنهای بازی سفر کنید و با باسهای خوش ساختشان بجنگید. بنابراین، به هیچ وجه نباید دست یاری Owl را میفشردید. چراکه با این کار عملا تجربهتان از بهترین بازی سال ۲۰۱۹، یک تجربه ناقص باقی میماند.
۴) خیانت با مورینث – Mass Effect 2
حین پیشروی در Mass Effect 2 کاپیتان شپرد با درخواست «سامارا» در قالب یکی از مراحل بازی روبهرو میشود. میبایست او را همراهی کنید تا بتواند دخترش Morinth را به قتل برساند. کار به جایی میرسد که این مادر و دختر روبهروی یکدیگر قرار میگیرند و حال وظیفه شپرد است که از میانشان یکی را انتخاب کند. اگر گول Morinth را بخورید و با او همکاری کنید، سامارا کشته میشود و دخترش جای او را میگیرد. اما اگر فکر کردید که شما با این کار قلب Morinth را به دست آوردهاید باید بدانید که سخت در اشتباهید. Morinth نیز در اولین فرصت شما را به قتل میرساند و دیگر مشخص است که چه اتفاقی برای داستان بازی رخ میدهد.
۳) کشتن دوستان – Far Cry 3
بعضی وقتها تصمیمهایی در بازیهای ویدیویی به عهده شما گذاشته میشوند که نگاه اول واقعا مسخره به نظر میرسند، برای مثال در Far Cry 3. چه کسی حاضر میشود دوستانش را بکشد تا همچنان در جزیره باقی بماند؟ انتهای بازی شخصیت اصلی بازی یعنی جیسون با تصاویر تخریب و قتلعامی که در جزیره مرتکب شده روبهرو میشود. درواقع جیسون سر این دو راهی قرار میگیرد که این زندگی خشونتبار را ترجیح میدهد یا زندگی ساده گذشتهاش را. درنهایت «سیترا» که رهبر یکی از قومهای جزیره است انتخاب مهمی را پیش پای جیسون میگذارد. کشتن دوستانش و ماندن در جزیره، یا کشتن او و فرار از جزیره. بدیهی است که هیچکس کشتن دوستانش را انتخاب نمیکند. اما اگر طمع قدرت قدرت انتخاب را از شما گرفت، بگذارید بگویم که درنهایت با کشتن دوستانتان خودتان نیز توسط سیترا به قتل میرسید!
۲) فروختن سیری به پول – The Witcher 3
ویچر ۳ پر از انتخابات سخت و عجیب بود اما طبیعتا هیچ کدام از آنها به اندازه فروختن سیری به پدرش درگیر کننده نبود. بعد از پیدا کردن سیری، سر و کله پدرش پیدا میشود و به گرالت وعده میدهد که در ازای جور کردن یک قرار ملاقات با دخترش، حسابی از خجالت او در میآید. اما نکته اینجاست که با قبول کردن این موضوع و راضی کردن سیری به ملاقات با پدرش، عملا رابطه خودتان با سیری را لگدمال میکنید. چراکه سیری بعد از اینکه میبینید شما او را به پول فروختهاید، حس میکند که گرالت برایش هیچ احترامی قائل نبوده و صرفا به خاطر سکههای طلا برای پیدا کردنش آمده. کاری که از هر ویچری انتظار میرود.
۱) تبدیل شدن به قاتل – Dark Souls 2
در پشت یکی از دیوارهای منطقه آلدیا کیپ دارک سولز ۲، کاراکتر دیوانهای به نام نَولان زندانی شده. با پیدا کردن نولان، او به شما میگوید که به زودی از این زندان جادویی خودش را آزاد میکند. اما تا رسیدن آن لحظه، او از شما میخواهد که یک سری کار برایش انجام دهید. کارهایی که در نهایت شما را مجبور میکند به دوستان خودتان پشت کنید و آنها را بکشید. این موضوع حتی شامل امرالد هرالد یا بهتر است بگویم فایر کیپر اصلی بازی هم میشود که حقیقتا کشتن او از نظر احساسی کار سادهای نیست.
شماره ۲ به نظرم سخت نیست
بخدا خود سنگم نمی تونه همچین کاری رو بکنه ?
من که تبدیل شدن به قاتل رو انتخاب می کردم تو دارکسولز ۲ و عشق حالمو می کردم ، با این پایان ها آدم بد بودن رو میشه تجربه کرد باحاله
دارک سولز سه تبدیل شدن به امپراطور هالو ها یا نجات آتش?
من از سیری هم زیباترم
از اونی که عکس تیتر رو طراحی کرده خوشم میاد 🙂
بلههه.متاسفانه من دوستام رو کشتم تو فارکرای ۳….
که اونم اونجوری شد
خخخخخخخخ
متاسفانه نه نویسنده چیزی از اسپویل میدونه و نه کاربران.
آخه مرد مومن بازی ها را داری اسپویل میکنی.
چرا قبلش یه هشدار نمیدید؟
واقعاً که
کسایی که عاشق انتخاب های سخت هستند سری به بازی هایی مثل heavy rain یا detroit یا walking dead بزنن
توی مردگان متحرک انتخاب بین کشتن اون یارو دختره با کننی خیلی سخت بود
سلام اقا نیما مثل همیشه عالی بود فوق العاده بود خسته نباشید . سال نو شما مبارک امیدوارم سالی پر برکت و بسیار خوشی در کنار خانواده محترمتان داشته باشید . اقا نیما مطلب جدید درباره بازی resident evil village نمیزارید ؟
خیلی جالب و قشنگ بود
فقط فروختن سیری ??
به خدا! سیری به اون نازی حالا اونم جای خواهمرمون?
اخ گلبم?اقا نیما بازم گل کاشت با همه موافقم ?
چرا اسسینز کرید ادیسه نیست ؟ 🙁
اونجا هم کلی انتخاب های حیاتی و مهم داشت
انتخابی که خودم ازش پشیمونم اینه که وقتی که شخصیت اصلی داستان مادر و خواهرش رو یه جا جمع کرد ، پیشنهاد صلح دادم و اونجا اون خواهر مادره رو کشت و من هم مجبور شدم خواهره رو بکشم و احساس کردم داستان ناقص تموم شد :/
واقعا اسسینز کرید ادیسه هم انتخاب های سختی داشت که آخر بازی میفهمیدم چی شده
مقاله جالبی بود
واقعا بعضی بازیا یه انتخابایی جلوی پای ما میزارن ادم هنگ میکنه???
من
گزینه ۳ و ۲ خوب بود
انتخاب سخت تو ویچر زیاد بود .
مثلا کشتن یا نکشتن اون باچلینگز!
فکر میکنم اونو نمیشد کشت واقعا!
البته تو شماره آخر میشه همه ی آیتم هایی که از کشتن افراد بدست میاد رو بدون کشتنشون از جاهای دیگه جمع آوری کرد و نولان رو فریب داد و کوعست رو تکمیل کرد