سریال دادستان بهعنوان جدیدترین تجربه تلویزیونی مسعود دهنمکی در مدیومهای جدید صدا و سیما ساخته شده اما در نهایت چیزی به جز سریالی بیهدف، مضحک و حوصلهسربر نیست. سریالی که به نظر میرسد مخاطبان اصلی آن در پشت دوربین قرار داشتهاند و قرار بوده با بودجه هنگفتی که برای ساخت چنین زباله تلویزیونی در نظر گرفته شده، زندگیشان را دگرگون کنند. با ویجیاتو همراه باشید.
سینمای ایدئولوژیک
لنی ریفنشتال در بیست و دومین روز ماه آگوست سال ۱۹۰۲ در برلین به دنیا آمد. او در خانوادهای ثروتمند و مذهبی بزرگ شد و در شانزده سالگی تصمیم گرفت تا وارد حرفه رقص شود. درخشش او در جمع رقاصهای حرفهای برلین باعث شد تا لنی آهسته آهسته وارد سینما شود. فیلم Das Blaue Licht بهعنوان نخستین تجربه کارگردانی، تهیهکنندگی و حتی بازیگری خانم ریفنشتال مورد توجه جشنواره فیلم ونیز قرار گرفت و جایزه مدال نقره را برای او به همراه داشت.
داستان فیلم Das Blaue Licht که در سال ۱۹۳۲ اکران شد، درباره زنی به نام جونتا [با هنرنمایی لنی ریفنشتال] بود که زندگیاش را در یک غار میگذراند. اگرچه او برای مردم شهرهای پیرامون عجیب به نظر میرسید اما خودش میدانست که باورداشتن به آنچه درون وجودش میدرخشد برای داشتن یک زندگی ارزشمند کافی است. در شرایطی که مردم شهرهای پیرامون غاری که جونتا زندگی میکرد از صعود بیدردسر به کوههای اطراف هم عاجز بودند، جونتا زندگی بینقصی را در دل طبیعت تجربه میکرد. بخش قابل توجهی از فیلم به زندگی معصومانه زنی میپرداخت که زندگی آرامی داشت و تلاش میکرد زنانگیاش را در شجاعتی که پیدا کرده بود، نشان دهد.
اولین فیلم ریفنشتال فقط مورد توجه جشنواره فیلم ونیز قرار نگرفت. آدولف هیتلر، رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان، دو سال پیش از آنکه به پیشوای آلمان تبدیل شود با تماشای فیلم او تحت تاثیر قرار گرفته بود. هیتلر پس از رسیدن به قدرت تصمیم گرفت تا اختیارات بیشتری به ریفنشتال داده و او را به فیلمسازی تبدیل کند که آرمانهای حزب او را در چارچوب نمادهای سینما فریاد میزند.
آدولف هیتلر که از تاثیرگذاری و اهمیت فرهنگ و سینما در پیشبردن آرمانهایش باخبر بود، شخصیت جونتا در فیلم Das Blaue Licht را نماد زنی میدانست که آلمان ناسیونال سوسیالیست به آن نیاز دارد. ریفنشتال با حمایتی که از سوی هیتلر و حزب نازی دریافت کرده بود، فیلم Triumph des Willens را در سال ۱۹۳۴ ساخت و در سال ۱۳۹۵ اکران کرد؛ عنوانی کهتنها بهیادماندنیترین فیلم او لقب گرفت بلکه با گذشت حدود یک قرن هنوز هم بهعنوان یکی از کلیدیترین فیلمهای سینمای پروپاگاندا و ایدئولوژیک تاریخ سینما شناخته میشود.
لنی ریفنشتال یکی از نخستین کارگردانهای سینما بود که آثار سینماییاش را بهعنوان فرصتی برای مطرحکردن باورهای سیاسی، شستشوی ذهنی و تبلیغات حزبی میساخت. در همان دورانی که ریفنشتال در آلمان نازی رویاهای پوچ حزب ناسیونال سوسیالیست را در بهترین چارچوب ممکن به تصویر میکشید، همتایان او در شرق و غرب تلاش میکردند تا با عناوینی مشابه تبلیغات آرمانگرایانه نازیها را در نطفه خفه کنند.
یکی از جذابترین فیلمهایی که تماشای آن حتی در دنیای امروز هم تاملبرانگیز به نظر میرسد، فیلم احمق نباش است. ایده اولیه این فیلم در سال ۱۹۴۳ مطرح شد و چهار سال بعد فیلم کوتاهی براساس آن ساخته شد که مضامین کلی هنوز هم مطرح هستند. حتی در سالهای پس از جنگ سرد هم سینما و تلویزیون ابزار مهمی برای تبلیغات سیاسی و مطرحکردن باورهای حزبی بودهاند و تا ریشههای این تاثیرگذاری در فیلمهایی که در چند سال اخیر هم توسط استودیوهای هالیوودی ساخته شدهاند، قابل احساس به نظر میرسد.
بنابراین این تصور اشتباهی است که سینمای ایدئولوژیک تنها در اختیار حکومتهایی مانند آلمان نازی و حتی استودیوهای هالیوودی باشد. برای مثال، فنلاند [که البته در میان کشورهای حوزه اسکاندیناوی سینمای پویا و قدرتمندی دارد] در سال ۲۰۱۵ فیلم April 9th را اکران کرد که بهعنوان یک فیلم ضدجنگ داستان روز جذابی در تاریخ این کشور را روایت میکرد؛ نهم آوریل ۱۹۴۰. روزی که ارتش نازی تصمیم گرفت خاک دانمارک را به لیست طولانی متصرفات بیدلیل اضافه کند. از آنجایی که نازیها تا دندان مسلح بودند و ارتش دانمارک هرگز تصور نمیکرد روزی صدای طبل جنگ را بشنود، تعارضهای جذابی در نهمین روز ماه آوریل ۱۹۴۰ شکل گرفته بود.
سینمای سیاسی هم جایگاه ویژهای در چارچوبهای هنر هفتمی در ایران دارد. از فیلمهایی که توسط سازمان سینمایی اوج ساخته میشوند تا سریالهایی که روی آنتن تلویزیون میروند؛ همه آنها عناوینی هستند که تلاش میکنند بخشی از سیاستهایی که مورد توجه تهیهکنندگانشان بوده را نمایش دهند. ایرادی به ساخت فیلمها و سریالهای ایدئولوژیزده وارد نیست. ایراد زمانی وارد میشود که عناوینی ساخته میشوند که بهجای جایگاه ایدئولوژی خود را بهتر کنند، بیشتر شبیه به توهینی به همه آرمانهایی به نظر میرسند که پشت خود پنهان کردهاند. سریال دادستان یکی از همان عناوین توهینآمیزی است که تماشای آن حتی برای تماشاگر عادی هم ممکن نیست.
تیم تولید سریال دادستان چه کسانی هستند؟
سریالهایی که مسعود دهنمکی برای تلویزیون ساخته بهصورت کلی خرق عادتی در مدیوم تلویزیون بودهاند. از آنجایی که دهنمکی عوامل پشت صحنه و بازیگران خاصی را برای آثارش انتخاب میکند، تیم تولید سریال دادستان هم با بیشتر آثار تلویزیون متفاوت هستند.
کارگردان و نویسنده
کارگردانی و نویسندگی سریال دادستان برعهده مسعود دهنمکی بوده که پیش از آنکه وارد دنیای شود، روزنامهنگار بود. دهنمکی که سابقه همکاری با روزنامه یالثارات را دارد با مستند فقر و فحشا وارد هنر هفتم شد و پس از مستند کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟ در نهایت نخستین فیلم سینماییاش را کارگردانی کرد. فیلم اخراجیها که بهعنوان فیلمی کمدی درباره دوران دفاع مقدس عنوانی ساختارشکن بود بههمان میزان که مضحک و تاسفآور به نظر میرسید در جذب مخاطب هم موفق بود.
دهنمکی پس از مصرف آخرین عصارههای فرانچایز اخراجیها با این حقیقت کنار آمد که باید داستان دیگری روایت کند. بنابراین فیلم رسوایی را کارگردانی کرد که احتمالا برای الناز شاکردوستی که امروز با درخشش در فیلمهای خوبی که انتخاب میکند به یکی از سوپراستارهای سینمای ایران تبدیل شده، یک لکه ننگ حساب میشود. سردبیر سالهای نهچندان دور هفتهنامه شلمچه نتوانست چندان از سینمای دفاع مقدس دور باشد و با فیلم معراجیها دوباره به دنیایی که مضحکترین شکل ممکن رشادتهای آن را روایت میکرد، بازگشت.
در جریان ساخت فیلم معراجیها اتفاقی رخ داد که اگر هر کارگردان دیگری آن را تجربه میکرد، حداقل برای مدتی طولانی از فیلمسازی دست میکشید. هجدمین روز دی ۱۳۹۲ با انفجار مواد منفجره در محل فیلمبرداری فیلم معراجیها متاسفانه پنج نفر از عوامل فیلم جان خود را از دست دادند؛ علیاکبر رنجبر [مدیر وقت شهرک سینمایی دفاع مقدس]، محمدجواد شریفی راد، مهدی مرادینژاد، رضا فرجی و جمشید احسانیفر بر اثر این انفجار کشته شدند.
این امر یک حادثه است و حادثه نیز هیچگاه خبر نمیکند
توضیح کوتاه مسعود دهنمکی درباره حادثهای که در جریان ساخت فیلم معراجیها رخ داد
دهنمکی با فیلم رسوایی ۲ برای چندمین بار فرصت همکاری با اکبر عبدی را پیدا کرد اما الناز شاکردوست پیشنهاد بازگشت برای این فیلم را نپذیرفت و به همین دلیل سحر قریشی جانشین او شد. باوجود تحسین رسانهها از دنباله فیلم رسوایی، مسعود دهنمکی تا سه سال تصمیمی برای ساخت فیلم نداشت و پس از ساخت فیلم زندانیها [مشخص نیست او چه علاقهای به استفاده از صفتهای جمعی دارد] در سال ۱۳۹۷ دیگر به سراغ ساخت فیلمهای سینمایی نرفت.
سریال دادستان سومین تجربه تلویزیونی مسعود دهنمکی است. او با سریال دار و ندار که در سال ۱۳۸۸ [پس از موفقیت فیلم اخراجیها ۱ و دنباله آن] از شبکه پنج صدا و سیما پخش شد، ثابت کرد که ترسی از ساختن سریالهای تلویزیونی دارد. دهنمکی با سریال معراجیها [بازسازی دنبالهمحور فیلمی که در سال ۱۳۹۳ ساخته بود] برای دومین بار با تلویزیون همکاری کرد اما سومین سریالی که روزنامهنگار سابق ساخته نهتنها هیچ پیشرفتی نسبت به سریالهای قبلی او ندارد بلکه سقوطی خاطرهانگیز را هم رقم زده است.
از مجموعه سریالهای فراموششده بخوانید:
- فیلسوف کمدین نیویورکی در سریال Louie
- شیوع ویروسی در سال ۲۰۲۰ در سریال The Last Man on Earth
- جیمز باند بیتربیت در سریال Archer
- وقتی والتر وایت در سریال Ozark حسابدار میشود
- کمدیتر از زندگی کارمندی با سریال The Office
- سریال Freaks and Geeks و روزهایی که ستارههای هالیوود نوجوان بودند
- سریال Sons of Anarchy و داستان رفتن و نرسیدن پیوسته
- سریال The X-Files و مخوفترین پروندههای ماورایی
تهیهکننده
در ساختار صدا و سیمای ایران تهیهکننده معنای خاصی ندارد چون هزینه همه آنچه برای پروژه تهیه میشود در نهایت از بودجه سازمان تعیین شده اما این به معنای آن نیست که شخصی برای مدیریت این سرمایه وجود نداشته باشد. تهیهکنندگی سریال دادستان برعهده محمد خزاعی بوده که نباید با دیپلمات ایرانی اشتباه گرفته شود. خزاعی یکی از تهیهکنندگان شناختهشده سینمای دفاع مقدس و ارزشی لقب میگیرد که پس از تهیهکنندگی فیلم قلادههای طلا با انجام وظایف همیشگیاش برای فیلم به وقت شام به نقطه اوج کارنامهاش رسید.
بازیگران
شاید غیرمنتظرهترین بازیگر سریال دادستان سحر قریشی باشد. البته که او حتی بازیگر درجه دویی هم نیست که حضورش در یک سریال تلویزیونی کسر شأن به نظر برسد اما چون کیلومترها با استانداردهایی که بازیگران را در مدار صدا و سیما قرار میدهد هم فاصله گرفته، این حقیقت غیرقابل انکار را تایید میکند که خوردن مُهر مسعود دهنمکی و باندش پای پرونده هر بازیگری باعث میشود که او فرصت حضور در پروژه کارگردان فیلم اخراجیها را داشته باشد.
مسعود دهنمکی برای سومین سریال تلویزیونیاش مجموعهای از فراموششدهترین، بیهنرترین، تکراریترین و حتی منفورترین بازیگرانی که میتوانسته را پیدا کرده است؛ از بهنوش بختیاری تا نیما شاهرخشاهی. رضا توکلی، محمد کاسبی، مختار سائقی و علی سلیمانی از بازیگران سریالهای عموما کمدی تلویزیون هستند که فرصت هنرنمایی در سریال دادستان را پیدا کردهاند.
برزو ارجمند که با سریال معراجیها وارد تیم بازیگران دهنمکی شده بود در جدیدترین سریال او هم حضور پررنگی دارد. نام سیدجواد هاشمی هم که با نام مسعود دهنمکی گره خورده اما بزرگترین سورپرایز سریال دادستان حضور برقنورد در نقش اصلی سریال است. زندگی هومن برقنورد که روزگاری با حضور در عناوینی مانند سریال دزد و پلیس و سریال دودکش هنرش را ثابت کرده بود چنان تحت تاثیر گرانی قیمت دلار قرار گرفته که مجبور شده پیشنهاد همکاری با دهنمکی [که به نظر میرسید با فضای فکری او فاصله دارد] را هم بپذیرد. البته هومن برقنورد در سال ۹۷ هم در فیلم زندانیها با دهنمکی کار کرده بود.
چرا سریال دادستان ناامیدکننده ظاهر شد؟
پخش این سریال از ۲۲ بهمن آغاز شد و از همان نخستین قسمت به شکل وحشتناکی تلاش کرد تا تماشاگرش را عذاب دهد. سریال دادستان با بازیهای آماتور و دیالوگهای بیش از حد کلیشهای تماشاگری که با دقت دنبالش میکند را به این یقین میرساند که همه عوامل سریال دست در دست یکدیگر دادهاند تا عنوانی روحویرانکننده و طاقتفرسا را به تلویزیون تقدیم کنند.
سریال دادستان احتمالا فقط به این دلیل ساخته شده که بودجه هنگفتی از صدا و سیما دریافت شده به چندین حسابهای بانکی منتقل شود و مسعود دهنمکی ک سابقه عکسگرفتن با باتوم در کنار دوربین را داشته اینبار با تفنگ [و البته ماسک] هم تصویری از خودش ثبت کرده باشد. داستان علمی تخیلی سریال به حدی ناامیدکننده روایت میشود که تماشاگر را از خودش زده میکند و آرمانهایی که در داستان شکل میگیرند هم به حدی کلیشهای هستند که داستان را واقعا مضحک جلوه میدهند.
مسعود دهنمکی تلاش کرده با سریال دادستان سبکی نوین از سریالسازی را به تلویزیون ارائه دهد اما نتیجه ساخته او چیزی جز هدردادن وقت، جویدن لبها از عصبانیت و تاسف برای ساختار سینما و تلویزیون ایران نیست. سریالی که یک بار دیگر ثابت میکند اگر سینما و تلویزیون ایران اندکی شایستهسالار بود، حتی فضای ساخت یک مستند کوتاه را هم به دهنمکی نمیداد.
نقد سریال قورباغه را در ویجیاتو بخوانید:
این نظر شخصی تو است.این فیلم اصلا هم مضحک نبود.
با نظرات شخصی و چرت و پرت،سایتتون رو تخریب میکنید.
آدولف هیتلر چه ربطی به این سریال داشت آخه
مردم مثل اینکه نقد نخوندن تاحالا،دلیل نمیشه چون با نقد یک فیلم طرفیم عقیده سازنده هاش رو نادیده بگیریم.خیلی ساده هستش قضیس این نقد.نمیشه برای یک اثر بدون نگاه به سازندش نقد نوشت.
دیدن این سریال …… وقت تلف کردن نیست بعد بازیکردن شوتر اول شخص که بینایی رو افزایش میده وقت تلفکرده دیدن این سریال وقت تلف کردن نیست اما بازی کردن گیم که باعث سرعت عمل و بهتر شدن قدرت تصمیم گیری میشه وقت تلف کردنه دیدن این سریا وقت تلف کردن نیست اما بازی کردن گیم که باعث میشه انگلیسیت در حد تافل بره بالا وقت تلف کردنه دیدن این سریال وقت تلف کردن نیست اما بازی کردن گیم که باعث خلاقیت میشه (ماینکرافت و خیلی بازی های دیگه) وقت تلف کردنه دیدن این سریال وقت تلف کردن نیست اما بازی کردن گیم که هزار تا چیز به ما یاد میدن تو پایان بازی وقت تلف کردنه دیدن این سریال وقت تلفکردن نیست اما بازی کردن .یم که بمز این فایده ها کلی فایده دیگه دارن وقت تلف کردنه اخرش هم میگن هیچی نمیشی
انگار نگاه کردن فوتبال و این سریال ها اون ها رو کاری کرده که یه بنز تو پارکینگشون پارکه ۲ تا ویلا دارن شمال تو تهران زعفرانیه خونه ی ۱۰۰۰ متری دارن الان هم میخوان برن کانادا حداقل جرعت کنید برید ویدیو های اول کئوکسر رو ببینید هزار تا ادم رو ببینید که با گیم از این رو به اون رو شدن اینم یه بدبختی مایه از دست عقاید پدر مادر ها البته ین بالث نمیشه ما پدر مادرمون رو دوست نداشته باشیم شما باید پدر مادرتون رو بزارید رو سرتون و بهش احترام بگذارید لطفا بخاطر این جور چیزا دل پدرماور های خودتون رو نشکنید اصلا هرچقدر بد باشن?❤
مسعود ده نمکی یکی از کارگردانای حکومتیه و از کسایی که به سیستم وابسته هستند چندان نمیشه انتظارات داشت . من با اینکه طرافدار اخراجی های یک و دو ایشون بودم ولی داستانی که فیلم ادعا میکرد بر اساس واقعیت از شخصیت اصلی فیلم هست رو اصلا درست نبود مجید سوزوکی در عالم واقعیت یه ادم خوب و شاغل بود اصلا هم لات نبود و قصد ازدواج داشت ولی برای عشق و عاشقی جبهه نرفت ده نمکی یه جورایی بیشتر سواستفاده از داستان این شهید کرد . و اینکه ادامه دادنش به خصوص بعد از قسمت دوم فقط باعث بدنامی اخراجی ها شد چون سازندهاش فقط دنبال پول پارو کردن از این عنوان معروف بودن . نکته دیگه اینکه من کلا هیچ علاقه ای به سریال و فیلمهای ایرانی ندارم به نظرم نود درصدشون الکی و بدون رعایت یک ساختار منسجم و داستان پرمحتوا ساخته میشن به نظرم وقت خودتونو هیچ وقت پای سریال های ایرانی نگذارید به جاش میتونید :
برکینگ بد / گیم اف ترون / چرنوبیل / مستر روبات / دارک …… وکلی سریال های تاپ خارجی دیگه که کلی چیز ازشون یاد میگیرد نگاه کنید
چیزی که نوشتید صرفا تسویه شخصیتون با صداسیماست نه یه نقد واقعی و به درد بخور
واقعا این جور مطالب برازنده سایتتون نیست …
چیزی که شما نوشتید نقد نبود بلکه تخریب بود. خودتون رو جای همه گذاشتید و جای اونا قضاوت کردید این نوشتار در شأن این سایت نبود.
ولی اصلا وارد کردن ادولف هیتلر و اپوزیسیون نازی ها رو توی این نقد نفهمیدم?
چه ربطی به ایران داره؟
اولا سلام، دوما خسته نبشید، من سریالو ندیدم علاقه ایم به هیچ عنوان به کارهای آقای ده نمکی ندارم، ولی مقاله رو که خوندم فهمیدم قراره به خیلیا بر بخوره و بذارین صادق باشیم خیلی اسمشو نمیشه نقد گذاشت واقعا یه جاهایی توهین آمیز بود ، با همه احترامی که واسه تیمتون قائلم بیشتر یاد ویدیو های یوتیوبر ها افتادم که شروع میکنن به یه چیزی گیر میدنو خرابش کنن تا ویدیوشون ویو بخوره.
داداش من فکر میکنم شما مشکلت با ده نمکی بود?
هر چند تا یه جاهایی باهات موافقم و کلا فیلم های امنیتی که درست میشه فیلم درست حسابی نیست فانتزیه.دادستان هم فیلم دندونگیری نبود.فیلم ها نمیتونن نسل امروزی رو پای خودشون بنشونن.حتما هم یه داستان عاشقانه باید وسطش باشه?و کلا فیلم هارو خراب میکنن.
ولی اینکه شما از اخراجی ها شروع کردی به بمباران تا دادستان ،یکم زیادی بود.
شوخی میکنی دیگه؟
assassin creed آموزش تاریخ؟
اساسین کرید از تاریخ صرفا به عنوان یه بستر توجیح کننده برای داستانش استفاده میکنه و چیزی که توی بازی هست فقط ۵ درصد شبیه تاریخه. شما اگه میخوای تاریخ یاد بگیری بشین ۷ ساعته کل تاریخ اروپا رو بخون نه اینا کلی وقت پایه بازی بزاری اونم برای دونستن اینکه مثلا لئوناردو داوینچی شخصیتی بود که در رم زندگی میکرد.
خب مشخصه که این گونه صحبت های بی دلیل و بی منطق، تو کت هیچ کس نمیره
یادمه در بخشی از سریال که درباره موضوع امنیت هوایی ایران بحث میکردن، استاد کلاس با راحتی و بدون جواب دادن مستقیم و فقط با دوتا شعار دادن، بحث رو فیسله داد و همه هم براش دست زدن!!!
با این که لحن مطلب زیادی تند و تیز بود ولی آره درسته
هدف هایی که این سریال داشت به جای اینکه غیر مستقیم بیاد بگه زارت و زارت از قسمت اول تا آخر بازیگرا توش شعار دادن و تقریبا از نظر محتوایی مضحک شده بود
سلام
چرا هرکی مثل شما فک نمیکنه آدم بدس؟اخراجی ها فیلم ضعیفی بود !بعدم چرا هرچی فیلم اینجوریه رو شما نقد میکنید ؟چیزی دوست ندارید رو نبینید چرا آخه میبینید درسته فیلم خیلی جاها ضعیف بود ولی حرف خوبی داشت . شما آقا زاده رو گفتی شعاری دیدن این فیلم جرم است رو گفتی شعاری میشه بگی چی شعاری نیست اینارم نمیسازن شما میگید اینا میخوان خودشونو خوب نشون بدن شما چرا یه فیلم کوتاهی چیزی نمیسازید شاید اون گرفت?
سلام
فارغ از ماهیت فیلم به نظر میرسه که کل متن نوشته شده حتی نقد هم به شمار نمیاد. چون نقد یک سری اصول داره که به جز یکی ۲ تاش، هیچ کدوم در این مقاله رعایت نشده. اتفاقا بسیار مایه تاسف هست که از اول تا آخر نوشته بگیم فیلم بد و مضحکه و به اشکال مختلف هم این لغت رو تکرار کنیم در سراسر متن بدون اینکه ذرهای از تحلیل و منطق پشتش باشه. این روش مال بچههاست نه آدم بزرگها.
به نظرم تیم ویجیاتو باید فیلترهای درست برای مقالههای نقد فیلم بگذاره چرا که با نظر دادن های غیر تخصصی راجب به فیلمها، سابقه و اعتبار خوبش رو در تحلیل بازیهای رایانهای هم از بین میبره.
مدتی که که رسانه شما رو دنبال میکنم ،این اولین بار نیست و قطعا آخرین هم نخواهد بود ،کلا هر محصولی که با موضوع ضد فساد و ضد ساختار سیستماتیک فساد ساخته بشه و بخواد کمی به جامعه امید تزریق کنه با همین واکنش از طرف مجموعه شما روبرو میشه!!!
بحث در مورد رفتار کلی رسانه شما قطعا خیلی بیشتر و عمیق تره و مخاطبی که تلاش کنه کمی از فاصله و بصورت کلی به شما نگاه کنه قطعا متوجه میشه…
کلا این سریال بدرد کسایی میخوره که از گول خوردن لذت میبرن
دوس دارن فکر کنن قبل از این هشت سال مملکت گل و بلبل بوده
نمیشه بودجه سریال های چرت و مسخره ای مث دادستان و لیسانسه ها و فوق لیسانسه هاو…………….. برای مردم صرف میشد؟ ?
سلام
خدمت آقای به اصطلاح منتقد
خواستم نکاتی رو خدمتتون عارض بشم
اول که این نکته رو به کل سایت عرض میکنم چون درمورد فیلم دیدن این فیلم جرم است هم این اتفاق افتاد لطفا فیلم رو از موضوع و هدفش نقد نکنید اگر با موضوع فیلم مشکل دارید اینکه نقدش نکنید بهتر از اینکه بی هیچ دلیل خاصی یه نقد بد براش بنویسید
دوم اینکه من متوجه نشدم که چرا شما این سریال رو مضحک میدونستید درسته که این سریال از لحاظ فنی واقعا ضعف های اساسی داره و خود من هم خیلی با این قضیه مشکل داشتم اما برداشت من از اینکه شما بی ذکر هیچ دلیلی این سریال رو مضحک دونستید اینه که با اصل این سریال مشکل دارید
سومین نکته اینکه همه دیگه میدونند که آقای ده نمکی کارگردان نیست و خبرنگار هست پس نمی دونم چرا با ذکر این مطلب در مقاله تون این موضوع رو در نظر نگرفتید
چهارم اینکه کارگردان های زیادی هستند که با یه تیم بازیگری خاص اکثر مواقع کار میکنن مثال بارزش آقای مدیری و ده ها کارگردان دیگه داخلی و خارجی که دوست دارند با یه تیم بخصوص کار کنند
در ضمن اگر از دیدن یه سریال رنج میبرید پس میتونید خودتون رو آزار ندید کسی مجبورتون نکرده برید چهارتا فیلم رو که دوست دارید نقد کنید تا هم خودتون اذیت نشید هم یه چهارتا مطلب درمورد فیلم هم تو این سایت باشه
من خودم علاقه ای به سینما و تلویزیون ایران ندارم و روزی نیست که مطالب روز سینما رو دنبال نکنم این رو هم میگم ا بدونید از خودم حرف نمی زنم
در آخر هم میگم که دنبال پاسخ نیستم و حرف هام رو زدم و اگر جوابی دادید پاسخ نخواهم داد چون این بحث ما درمورد مسائل فیلم نخواهد بود
شاید جایی از مطلب تند شده باشم پس بابتش عذر میخوام
در نهایت این رو هم بگم که من چون تلویزیون رو دنبال میکنم سریال هایی رو دیدم که صد ها برابر بدتر از این سریال بودند و هیچ هدفی در خودشون نداشتند اما سریال دادستان در پشت خودش یه ایده داره که من باهاش موافقم و شما مخالف که میتونست بهتر بهش پرداخت اما این آدم در حال درصدد نابودی ایده خودش نبوده پس اینکه شما ایدئولوژی دیگه ای دارید دلیل بر این نیست که زحمت های کارگردان رو زیر سوال ببرید
این رو هم بگم که هر فیلمی که به اصطلاح امروزه ارزشی میگن از نظر من خوب نیست و حتی خیلی از فیلم های که من باهاش مشکل دارم فیلم های مثل فیلم های آقای مهدویان یا فیلم تنگه ابوغریب هست
راضیم ازت آقای سلیمانی ?
به روباه میگن شاهدت کیه میگه دمم(البته بلا نسبت روباه)
شده حکایت رژیم و صدا و سیماش
نقد رو دوست داشتم??