برعکس چیزی که شاید به نظر برسد، رد پای واژه «ترس» را فقط در جامپ اسکیر بازیهای ژانر وحشت نمیتوان پیدا کرد. نه، بازیسازان از ترسهای درونی ما انسانها به شکلهای مختلف در آثارشان استفاده میکنند. برخی مواقع از این ترسها برای قصهگویی و افزایش میزان تاثیرگذاری داستان استفاده شده، گاهی اوقات هم برای عمق بخشیدن به مکانیکهای گیمپلی و طراحی مراحل. در چنین شرایطی با معانی متفاوتی از واژه ترس طرف هستیم که استفاده از آنها واقعا هنرمندی خاصی میطلبد. اما برای اینکه بهتر این موضوع را درک کنید، در ادامه از ۵ بازی بزرگی برایتان گفتم که در جریان ماجراجویی چند ساعتهشان، ما را با اشکال متفاوتی از واژه ترس آشنا کردهاند. با ویجیاتو همراه باشید.
این مقاله ممکن است بخشهایی از داستان بازیها را لو بدهد.
5) Dark Souls
دیگر بر کسی پوشیده نیست که دارک سولز یا بهتر است بگویم تمام آثار میازاکی، بازیهایی سخت برای تجربه هستند. البته به نظر من این آزار دهندهترین بخش ماجرا نیست. شما به هر حال راه حلی برای مغلوب کردن یک باس عظیمالجثه پیدا میکنید اما هر کاری هم که بکنید، نمیتوانید ۲۰ هزار سولی که یک اسکلت نحیف با کشتنتان از شما میگیرد را برگردانید. بله، ترسناکترین بخش بازیهای سولز لایک، در همین حفاظت از پاداشهایی است که پس از کشتن چندین باس و دشمن سرسخت به دست آوردهاید. اصلا همین که میزان سول، پول یا هر چیز دیگر در دست و بالمان زیاد میشود، این استرس کل وجودمان را فرا میگیرد که نکند خدای نکرده یک وقت آنها را از دست بدهیم. اما درست در همین لحظه که ما دست و پایمان را به خاطر ترس از دست دادن داراییهای با ارزشمان گم کردیم، بازی با یک تله ساده جانمان را میگیرد و باعث میشود که از شدت شوک وارد شده، چند دقیقهای زبانمان بند بیاید.
4) Hellblade: Senua’s Sacrifice
تا حالا شده به واقعیت آن چیزی که هر روز دارید میبینید و زندگی میکنید شک کنید؟ طبیعتا ذهن یک انسان سالم، خیلی کم دچار چنین شکهایی میشود و همیشه سعی میکند برای هر چیزی که میبیند دلیلی منطقی پیدا کند. اما متاسفانه ذهن مبتلایان به بیماری روانی اسکیزوفرنی اینطور عمل نمیکند. این افراد به مرور قدرت تشخیص واقعیت از توهم را از دست میدهند. آنها میدانند که یک جای کار صدایی که در ذهنشان میشنوند یا چیزی که با چشمهایشان میبینند میلنگد ولی قادر به توجیه آن نیستند. برای همین از یک جایی به بعد مجبور میشوند که در برزخ میان توهم و واقعیت خود را رها کنند و برای همیشه در دنیای آشفتهای که ذهنشان برایشان ساخته سر در گم شوند. این سر در گمی را نینجا تئوری با بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice به زیباترین شکل ممکن به تصویر کشید و به ما نشان داد که چقدر بودن در این برزخ، ترسناک است.
3) Heavy Rain
با هر تصمیمی که در زندگیمان میگیریم، سرنوشت خود و بسیاری از انسانهای روی کره خاکی را تغییر میدهیم. چه باور داشته باشید و چه نداشته باشید، این یک واقعیت ترسناک است. برخیها به این موضوع واقفند و سعی میکنند با تصمیمات درست، محیطی امن برای هم نوعان خود بسازند. اما برخی دیگر هم خودشان را به بیخیالی میزنند و با بیتوجهی، سرنوشت همه ما را به شکلهای درست یا نادرستی تغییر میدهند. با این حال، اگر جزو دسته دوم هستید و هنوز به اینکه سرنوشت همه ما به نوعی به هم متصل است باور ندارید، به نظرم بد نیست Heavy Rain را تجربه کنید. بازی پر است از لحظات حساس که با هر انتخاب در جریان آنها، سرنوشت کاراکترهای بسیاری تغییر میکند. اوایل شاید قضیه را در بازی جدی نگیرید اما کافیست یک انتخاب نادرست بکنید تامرگ یکی از کاراکترهای مورد علاقهتان را به چشم ببینید. آن وقت است که درک میکنید تاثیر تصمیمات ما روی زندگی یکدیگر چقدر زیاد است و شاید پس از این موضوع از این سرنوشت زنجیروار بیشتر بترسید.
2) Shadow of the Colossus
در مورد سوم از سرنوشت زنجیرواری که زندگی همه ما را به هم متصل کرده گفتم، اما حالا بیاید کمی هم از ترسی که دانستن این موضوع ایجاد میکند برایتان بگویم. چراکه به هر حال دانستن همین موضوع هم باعث میشود شما مدام این ترس به دلتان بیفتد که دارید کار درست را انجام میدهید یا نه. این موضوعی بود که اوئدا دست رویش گذاشت و به شکل بینظیری آن را در تک تک ثانیههای Shadow of the Colossus به تصویر کشید. شما در Shadow of the Colossus در نقش پسر جوانی ظاهر میشوید که حاضر شده در ازای زنده شدن معشوقهاش، غولهای عظیمالجثه سرزمین ممنوعه را از بین ببرد. طبیعتا خیلیها در وهله اول دلشان به حال این غولها نمیسوزد. اما از یک جایی به بعد این سوال مدام در ذهنتان تکرار میشود که آیا زنده کردن یک انسان، ارزش این را داشت که به خاطرش جان این همه موجود بیآزار را بگیریم. و اینجاست که قضیه ترسناک میشود و دوباره به این دوراهی میرسیم که آیا واقعا داریم کار درست را انجام میدهیم یا نه.
1) The Last of Us 2
شاید بودن در یک جهان آخرالزمانی که باید هر روز برای زنده ماندن در آن دست و پا زد، برای خیلیها ترسناک باشد. اما این جنس ترسی نیست که ناتی داگ قصد پیادهسازی آن را در The Last of Us 2 داشته. نه، آنها میخواستند که به ما این حقیقت تلخ را یادآوری کنند که چقدر موجودات فانیای هستیم و چقدر از این موضوع هراس داریم. The Last of Us 2 این موضوع را در همان ساعات ابتدایی مثل یک مشت محکم به صورت مخاطبش میکوبد و به او میگوید حتی باهوشترین و قدرتمندترین افراد هم فانی هستند و با کوچکترین اشتباهی ممکن است جان خود را از دست بدهند.
مقاله خیلی خوبی بود سایلنت هیل ۲ ام میتونس باشه تو لیست
سلام.
ممکن هست راجع به بازیای ترس و بقا و سوم شخص که زیاد مطرح نیستن مقاله بنویسید؟
مثلا clock tower 3
huntig ground
song of horror
dread out
و ….
و اینکه ایا hellblade رو به عنوان بازی ترسناک پیشنهاد میدین؟اخه سبک شمشیر و سلاح سرد ترسناک نیس
خداییش همه عالین ولی لست آف آس یه چیز دیگست لست آف آس در واقع نسبت به بقیه داستانی با پتانسیل بالا داشت و آدم از ترس این بازی هم خوشش میاد یعنی از هر لحاظ خیلی خوب بود
لست ۲ مرز باریک بین نفرت و بخشش رو نشون میداد
من دسته ی کنسولمو بعد از دارک سولز از دست دادم???
ممنون مقاله عالی بود
من تو دارک سولز از ۱۰۰ تا سول تا ۹۰۰۰۰تا سول رو از دست دادم 🙂
تنها نیستی برادر.
عکس لست ۱ رو گذاشتین برای لست ۲ ؟
دو تا از این بازی که تاپ دوین انحصاری پلی استیشنه.گاده بازی هایPS
بازی فقط لست ( همراه با بقیه بازیای سونی )
خیلی ممنون از مقاله های عالیتون فقط میشه یه مقاله در مورد مقایسه doom با halo برین ممنون میشم
خیلی راحت بود دو هفته ای تموم شد
اسپویل :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
؟
.
.
الآن متلاشی شدن کله جوعل با چوب گلف چه ترسی ایجاد میکنه؟
تو دارک سولز وقتی یه دشمن بهم حمله میکرد یه متر میپرسیدم هوا
واقعا با مورد یک موافقم.
در کل از بازی لست دو زیاد خوشم نیومد چون انتظار داشتم حتی بهتر از لست یک باشه(تو لست یک اونهمه هیجان و استرس بود و معماها فقط یه بخش از بازی بودن ولی تو لست دو بازی بخش زیادیش معمایی شده بود و لحظات جنگ و استرس توش کم شده بود) ولی خب نبود. اما زمان هایی که میدیدم همه دارن میمیرن اونم به چه راحتی و در یک لحظه واقعا حس عجیبی بهم دست داد.
ممنون به خاطر مقاله ی خوبتون
مثل همیشه عالی بود?
arkham asylum
واقعا فضای تیمارستان خیلی ترسناک بود
شماره چهار
فقط اونجایی که در و دیوار چشم در میارن نگاهت میکنن
آقای نیما میگم توی ویجیاتو یک بخشی اضافه کنید که هر جای مقاله اسپویل داشتاون قسمت مقاله بسته می شد و هرکی میخواست بازش کنه اینجوری اسپویل نمی شن مردم
آقا نیما مقاله هاتو بو میکشم.
عالی مثل همیشه.
حتما باید یکی دوتاشو بازی کنم.
دارک سولز بیشتر استرسی بود تا ترسناک
یعنی توپ نیما متفاوت و خفن و البته جدید دلی درکت میکنم
heavy rain از همه ترسناک تره
۴ جزو top 10 های کل زندگیمه
مثل همیشه عالی