15 انیمه که باید از دیدنشان صرف‌نظر کرده و به سراغ مانگای آنها بروید

باوجود هزاران مانگا و انیمه شگفت‌انگیز، یک نفر تنها می‌تواند بخش کوچکی از آنها را مطالعه یا تماشا کند. گاهی اوقات باید انتخاب کنید که آیا می‌خواهید یک مجموعه را در قالب مانگا دنبال کنید یا انیمه آن را مشاهده کنید. در بعضی موارد هر دو مدیوم از کیفیت بالایی برخوردارند و شما آن مدیومی را انتخاب می‌کنید که در انتها با آن راحت‌تر هستید. اما انیمه های بسیاری وجود دارند که می‌توانید از تماشای آنان صرف‌نظر کرده و یک راست به سراغ منبع اقتباس آنها بروید. اغلب اوقات این انیمه های ناامید کننده از پتانسیل بسیار بالایی برخوردار بودند اما موفق به اقتباس کامل خط داستانی مانگا نشدند، بدین معنی که اتکا روی انیمه به‌تنهایی به تجربه‌ای مایوس کننده منتهی می‌شود.

چنین معضلی را می‌توان در انیمه هایی چون بتوووم!، ددمن واندرلند، پسر سرگردان، گنگستا و مشابه آن‌ها دید. بعضی‌اوقات، داستان نه تنها به‌پایان نمی‌رسد بلکه اطلاعات جالب و تأمل برانگیز بسیاری از آن نیز حذف می‌شود.از سوی دیگر، انیمه هایی مانند وان پیس که تماشایشان خالی از لذت نیست آن‌قدر طولانی‌اند که با خود فکر می‌کنید خواندن مانگای آنها راحت‌تر است خصوصاً اگر یک هوادار جدید هستید که می‌خواهد به درک بهتری از مجموعه برسد بدون آنکه وقت زیادی را بر روی آن بگذارد.

1- توکیو غول

نسخه انیمه و مانگای توکیو غول کاملاً از هم دیگر متفاوت‌اند، بااینکه تجربه هر دو مزیت‌های خاص خودش را دارد، اما اگر بتوانید فقط از میان این دو یکی را انتخاب کنید قطعاً باید به سراغ مانگا بروید و دلیل اصلی این انتخاب، فصل دوم انیمه توکیو غول با نام فرعی √A است.

توکیو غول √A تغییرات اساسی را در داستان ایجاد می‌کند. در مانگا کن کانکی به مبارزه علیه Aogiri tree ادامه می‌دهد اما در انیمه به آنها ملحق می‌شود. جدایی و تغییر داستان از منبع اقتباسش همیشه بد نیست اما ریسک بزرگی است که در این مورد آن‌طور که انتظار می‌رفت پیش نرفت. این فصل سریع و گیج‌کننده است و بیشتر بر روی سکانس‌های جذاب اکشن تمرکز دارد و کمتر بر روی زمینه‌سازی منجر به آن نبردها. اگر می‌خواهید توکیو غول را به معنای واقعی کلمه تجربه کنید از تماشای فصل دوم انیمه صرف‌نظر کنید و مانگا را بخوانید.

2- ددمن واندرلند (سرزمین عجایب مرد مرده)

ددمن واندرلند پیش درآمد بسیار جذابی دارد و اگر موفق می‌شد داستانش را به خوبی تمام کند می‌توانست به یکی از بهترین انیمه های دهه 2000 میلادی تبدیل شود.

انیمه تماشاگران را به دنیای دهشتناک زندان ددمن می‌آورد، جایی که جنایتکاران خطرناک دربازی‌های مرگ و زندگی برای سرگرم کردن بینندگانشان شرکت می‌کنند. هنگامی‌که تمامی افراد کلاس گانتا ایگاراشی کشته می‌شوند، او گناهکار شناخته‌شده و به زندان محکوم می‌شود. مهم‌تر از آن، کسی که در اصل مقصر این کشتار است با گانتا از زمان کودکی‌اش در ارتباط بوده است.

داستان جالبی به نظر می‌آید نه؟ متأسفانه انیمه به خوبی از پس به نمایش گذاشتن آن برنمی‌آید. و در عوض به سرانجام رساندن خطوط داستانی متعددی که معرفی می‌شود، انیمه به مسیری نامشخص ادامه داده و از ارائه پاسخی رضایت‌بخش طفره می‌رود. با خواندن مانگا تمام چیزهای خوبی که در انیمه وجود دارد را در کنار یک داستان کاملاً ساخته‌وپرداخته شده تجربه خواهید کرد.

3- برزرک

با داشتن یک مجموعه انیمه در دهه نود میلادی، مجموعه‌ای از فیلم‌ها و دنباله‌ای که البته تا سال 2016 پخش نشد، برزرک می‌تواند برای کسانی که انیمه می‌بینند گیج کننده باشد. حتی اگر تمامی محتویات انیمیشنی که تاکنون از این مجموعه ساخته‌شده است را دیده باشید داستان کامل را نخواهید دانست. اگر مانگا را بخوانید از بخش‌های حذف‌شده و بخش‌هایی که تاکنون به‌صورت انیمه درنیامده آگاه می‌شوید.

بدتر از آن، مجموعه‌ای که در دهه 90 ساخته شد از کیفیت خوبی برخوردار بود، اما گرافیک رایانه‌ای استفاده‌شده در دنباله سال 2016 ازنظر بصری ناخوشایند است. بااینکه بسیاری از انیمیشن‌های ناهنجار آن در عرضه بلو-ری مجموعه تصحیح‌شده بود اما از غیرطبیعی بودن آن در زمان پخش نمی‌توان به‌سادگی گذر کرد. واقعاً بهتر است که اگر به برزرک علاقه دارید به سراغ مانگای آن رفته و از دنیای تاریک و خشونت‌آمیز آن لذت ببرید.

4- روزاریو + خون‌آشام

روزاریو + خون‌آشام اغلب اوقات به انیمه ای بی‌جهت که فقط خواسته‌های هوادارانش (فن سرویس) را برآورده می‌کند توصیف‌شده است. این مسئله به‌خودی‌خود مشکل‌آفرین نیست اما هواداران دوآتشه فن سرویس‌ها هم بیش از این‌ها از انیمه ای که وقت خود را پای آن می‌گذارند انتظار دارند.از سوی دیگر، مانگا محتویات بیشتری به خواننده ارائه می‌دهد. شخصیت‌هایی که در انیمه یک بعدی هستند گذشته با جزئیات و انگیزه‌های پیچیده‌تری دارند و داستان عریان آن پردازش خیلی بهتری در مانگا دارد. علاوه بر این داستان پایانی رضایت‌بخش دارد. اگر می‌خواهید بهتر این شخصیت‌ها را درک کنید خواندن مانگا را به شما توصیه می‌کنیم.

5- مجموعه جونجی ایتو

جونجی ایتو یکی از مورداحترام‌ترین مانگاکاهای عصر حاضر است. از همین رو شنیدن خبر اقتباس آثار وی به انیمه با واکنش‌های مثبت بسیاری روبه‌رو شد. اما متأسفانه مجموعه جونجی ایتو نتوانست انتظارات را برآورده کند. آثار ایتو به توجه به جزئیات آن شهره است و بااینکه طبیعی است که بخشی از این جزئیات در اقتباس انیمیشنی از دست برود اما در عوض کیفیت انیمیشن می‌تواند تا حدی کمبود آن را جبران کند. اما در این مورد انیمیشن هم تصنعی و عاری از هرگونه  ظرافت بود. علاوه بر این، انیمه در به تصویر کشیدن و انتقال وحشت به تمام معنایی که در مانگا شاهدش هستیم موفق عمل نمی‌کند آن‌هم وقتی‌که همین وحشت‌انگیزی، نقطه عطف آثار ایتو است.

6- وان پیس

وان پیس انیمه ای باکیفیت است که ارزش صرف وقت را دارد، اما هرچقدر هم که یک انیمه مانند وان پیس عالی باشد اکثر مردم نمی‌توانند زمان زیادی را به تماشای انیمه اختصاص دهند، تماشای یک مجموعه با بیش از هزار قسمت شما را تا چند سال مشغول خواهد کرد. البته می‌توانید سریع‌تر این هزار قسمت را تماشا کرده اما با فدا کردن فعالیت‌های مهم دیگر مانند خواب.

بعضی فرصت تماشای این انیمه را دارند اما اگر شما جز این دسته نیستید و می‌خواهید آن را به هر صورت تجربه کنید، خواندن  مانگای نوشته شده توسط ائیچیرو اودا بهترین راه پیش روی شماست.

7- هیولای کوچولو من

مشکل نسخه انیمه هیولای کوچولو من، ضعف آن نیست بلکه ناتمام بودن آن است. سیزده اپیزود آغازین انیمه رابطه پیچیده میان هارو و شیزوکو را به خوبی به تصویر می‌کشد اما به عمق آن وارد نمی‌شود. این دو کاراکتر اصلی، شخصیت‌هایی کاملاً متفاوت از هم دارند بدین معنا که شکل دادن رابطه‌ای باثبات نیازمند فداکاری طرفین و پیشرفت در شخصیت هر دوی آن‌هاست. این تحولات را به‌سختی می‌توان در انیمه دید. اشارات مبهمی به وضعیت بغرنج خانوادگی هارو و خصایل به‌خصوص شیزوکو می‌شود اما به هیچ‌یک از این موارد به خوبی پرداخته نمی‌شود. در انتها انیمه با پذیرش این دو از یکدیگر به‌پایان می‌رسد و تنها اشاره مبهمی به‌احتمال آینده‌ای در کنار هم می‌شود.

اگر می‌خواهید این داستان را با تمام جزئیات و ظرافت‌هایش تجربه کنید باید مانگا را بخوانید چراکه انیمه تنها شما را در هوا معلق رها می‌کند.

8- گنگستا

اگر انیمه گنگستا را مشاهده کنید آشنایی مختصری با دنیای ارگاستولوم، ساکنان آن و مشکلاتش خواهید داشت. علاوه بر آن با توالایت ها آشنا می‌شوید و کمی درباره‌ی داستان و گذشته پروتاگونیست دستگیرتان می‌شود. اما متأسفانه این موارد مذکور تمام چیزی است که از تماشای انیمه عایدتان خواهد شد. زیرا گنگستا آخرین مجموعه‌ای است که توسط استودیوی مانگلوب پیش از ورشکستگی آن ساخته شد. این مجموعه با نشان دادن راه‌های تأمل برانگیزی که داستان می‌تواند آنها را پیش بگیرد بدون به سرانجام رساندن هیچ‌یک به‌پایان رسید.

این مجموعه فوق‌العاده است و همین مسئله بیشتر مایه نامیدی است. اگر می‌خواهید بدانید که داستان چه سرانجامی دارد و درباره‌ی وریک، الکس و نیکولاس بیشتر بدانید باید در عوض به سراغ مانگا بروید.

9- یو-گی-او!

یو-گی-او! انیمه ای محبوب است که 50 درصد تبلیغ ورق‌بازی، 25 درصد ماجراجویی‌های سرگرم‌کننده شونن، و 25 درصد کابوس است. اما مانگا تجربه‌ای کاملاً متفاوت از انیمه ارائه می‌دهد.

این مجموعه از آن دسته مجموعه‌هایی است که مدت‌هاست در حال ساخت است و آن‌قدر با داستان‌های بی‌ربط پرشده است که تشخیص خطوط داستانی مهم را از بقیه خطوط دشوار می‌کند. اما حتی بخش‌هایی که اقتباس از مانگا هستند می‌توانند باعث ایجاد سردرگمی شوند. در حقیقت می‌توان مدعی شد که خطوط داستانی غیراصلی (فیلر) نقطه‌ضعف نیست چراکه داستان را به‌اجبار تبدیل به آنچه که نیست نمی‌کند- و تنها یک داستان متفاوت ارائه می‌دهد. مانگای یو-گی-او! خشن، مغشوش، و به‌شدت متکی بر روی شکنجه است اما تمامی این موارد به خوبی مورداستفاده قرارگرفته‌اند.

احتمال آنکه تاکنون انیمه یو-گی-او! را دیده باشید بالاست و اگر ندیده‌اید، ارزش دیدن و وقت گذاشتن را دارد اما اگر مانگا را بخوانید از داستان آن بیشتر لذت خواهید برد.

10- بتوووم!

بتوووم! دلیرانه درباره یک هیکیکوموری (واژه‌ای ژاپنی که به افراد بسیار گوشه‌گیر اطلاق می‌شود) است که مجبور می‌شود در نسخه واقعی یک بازی شوتر شخص اول که موردعلاقه اوست شرکت کند. برخلاف بسیاری از مجموعه‌ها، او به دنیایی دیگر منتقل نشده و قدرت‌های جادویی به او داده نمی‌شود – او به جزیره‌ای فرستاده می‌شود تا برای زنده ماندن تا پای جان بجنگد چراکه زنده ماندن و جنگیدن تنها راه خروج از آن جزیره است.

مشکل نسخه انیمه ای آن ناتمام بودن داستان است. بااینکه اشاراتی وجود دارد که نشان می‌دهد پروتاگونیست داستان ممکن است موفق به فرار از جزیره بشود اما ما آن را نمی‌بینیم. و در انتهای مجموعه داستان به نتیجه نمی‌رسد. انیمه وقتی به‌پایان می‌رسد که هنوز بخشی از داستان باقی‌مانده است. احتمال دارد که این معضل با ساخت یک دنباله حل شود اما تابه‌حال که خبری از ساخت این دنباله نشنیده‌ایم.

تمام این‌ها به کنار، اگر می‌خواهید داستان را به‌صورت کامل تجربه کنید می‌توانید مانگا را بخوانید. نه تنها در مانگا داستان به سرانجام می‌رسد، بلکه با دو پایان روبه‌رو خواهید شد و خوانندگان می‌توانند سرنوشت پروتاگونیست را خودشان انتخاب کنند. این سبک نویسندگی تجربه‌ای ارزشمند است که تجربه‌ای به‌یادماندنی را برای خواننده رقم می‌زند.

11- گل‌های شر

دو دلیل را می‌توان برای خواندن مانگای گل‌های شر در نظر گرفت.

یک، سبک انیمیشن جنجالی انیمه آن. گل‌های شر اولین انیمه ای است که کاملاً روتوسکوپ شده- تکنیکی که در آن  فیلم فریم، فریم روی یک صفحه‌ی مات منعکس‌شده به‌گونه‌ای که انیماتور بتواند آنها را بکشد. بااینکه انتخاب نوآورانه‌ای به‌حساب می‌آید، جامعه هواداران انیمه بر سر آنکه آیا این انتخاب گزینه مناسبی بود به دو دسته تقسیم‌شده‌اند. هرچند اگر انیمیشن برایتان آزاردهنده است بهتر است مانگا را بخوانید.

اما مشکل تنها این نیست، مورد دوم این است که انیمه به‌درستی داستان را اقتباس نمی‌کند. از یازده جلد منتشرشده این عنوان، تنها چهار جلد آن اقتباس‌شده به همراه بخش‌های کوچکی از جلدهای 5 و 6. اگر می‌خواهید داستان را به‌طور کامل تجربه کنید خواندن مانگا را به شما توصیه می‌کنیم.

12- چوبیتس

هر دو نسخه چوبیتس روایتگر یک داستان هستند: دانشجویی به نام هیدکی یک پرسوکوم (رایانه‌ای به شکل انسان) می‌یابد که مانند یک پرسوکوم طبیعی عمل نمی‌کند اما به نظر می‌رسد قادر است احساسات انسانی را تجربه و درک کند ازجمله عشق. در هر دو نسخه سؤال های عمیق فلسفی درباره طبیعت عشق و انسانیت مطرح می‌شود. اما تفاوت بزرگ میان دو نسخه سرعت آنهاست- انیمه بخش اول مجموعه را به خشنود کردن هواداران و جوک‌های مضحک می‌پردازد و بعداً وارد موضوعات جدی‌تر می‌شود، مانگا از سوی دیگر تجربه‌ای متعادل‌تر ارائه می‌کند و این امر را با پردازش و عمق بهتری انجام می‌دهد.

بااینکه نمی‌توان انیمه را بد یا بی‌کیفیت خواند اما تغییر ناگهانی در ضرب‌آهنگ و جو انیمه می‌تواند کمی آزاردهنده باشد. اگر از کمدی و فن سرویس لذت می‌برید احتمالاً موضوعات جدی‌تر داستان برایتان جذابیتی نخواهند داشت. از سوی دیگر اگر مضامین عمیق‌تر عامل جذب شما بوده، نیمه اول انیمه به‌احتمال‌زیاد مانند اتلاف وقت برایتان به نظر می‌آید. در مانگا داستان با ترکیبی از هر دو آغاز می‌شود و ادامه پیدا می‌کند.

13- کیو سامورایی

کیو سامورایی درباره دو شمشیرزن قدرتمند در دهه 1600 میلادی است که مانگایی باکیفیت دارد اما اقتباس انیمه آن در به‌دست آوردن موفقیت مانگا ناکام ماند. مانند همیشه استودیو دین در سال‌های ابتدایی دهه 2000 میلادی ساخت اقتباس این مانگا را بر عهده گرفت آن‌هم وقتی‌که محتویات و داستان کافی برای انتقال آن به مدیوم انیمه وجود نداشت.

بااینکه این مسئله منجر به خلق خطوط داستانی غیر اصلی بزرگ که گریبان گیر سایر مجموعه‌ها شده بود، نشد ولی بازهم در تنها 26 اپیزود مجموعه شاهد حجم وسیعی داستان‌های غیر مرتبط به داستان اصلی هستیم. حتی خط اصلی داستان هم سردرگم کننده بود به‌عنوان‌مثال آیا سفر در زمان در داستان انجام شد؟ علاوه بر این انیمیشن نیز به حد و اندازه طراحی‌های مانگا نیز نمی‌رسد.

14- زندگی یک سانتور

تفاوت بین دو نسخه مانگا و انیمه زندگی یک سانتور در عمق آنهاست. در حالی که انیمه 12 اپیزودی به جزئیات شگفت‌انگیزی که در دنیای داستان وجود دارد اشاره می‌کند، ولی با توجه به زمان موجود می‌توانست بیشتر از آنچه نشان داده شد به آنها بپردازد. ما در اینجا با دنیایی روبه‌رو هستیم که بشریت به چند زیرگونه تکامل‌یافته است که تمامی آنها به طریقی یاد گرفته‌اند در هارمونی کنار هم زندگی کنند. بااینکه انیمه به تاریخ پربار میان فرشتگان، شیاطین، سانتورها و سایر گونه‌ها اشارات کوتاهی می‌کند سایر موارد به‌ندرت تفحص می‌شود و تقریباً 75% مجموعه به ژانر “دختران دوست‌داشتنی که کارهای بامزه انجام می‌دهند” اختصاص‌یافته است.

مانگا نیز این رفتارها و اعمال بامزه را در خود دارد اما همچنین نگاه عمیق‌تری به چگونگی تأثیر نژادپرستیستی و بیگانه هراسی بر روی تاریخ این دنیای غریب و اعجاب‌انگیز می‌کند. علاوه بر این، در این مجموعه شاهد سکانس‌های شگفت‌انگیزی چون تلپورت شدن شخصیت اصلی داستان به دنیای واقعی در قرون‌وسطی هستیم. مانگای آن واقعاً فوق‌العاده است در حالی که انیمه داستان را بیش از هر چیزی حوصله سر بر و گنگ جلوه می‌دهد.

15- پسر سرگردان

مگر آنکه از پیش با مانگا آشنایی داشته باشید یا از آن دسته بینندگانی هستید که به مجموعه اصلی توجه زیادی نشان داده‌اند، مشاهده اقتباس انیمه ای پسر سرگردان برایتان کاملاً گیج‌کننده خواهد بود. انیمه که درباره یک دختر ترنس (تراجنس) جوان و کشف هویت اوست بینندگان را درست در وسط یک داستان پیچیده می‌اندازد. به وقایع گذشته به گونه‌ای اشاره می‌شود که انگار بیننده با آنها آشنایی دارد و شخصیت‌های جدید به شکلی معرفی می‌شوند که انگار از پیش به آنها پرداخته‌شده است.

این مسئله به همراه شخصیت‌های فراوان که شباهت بسیاری به یکدیگر دارند دنبال کردن داستان را بیش‌ازپیش دشوار می‌کند. اما در مانگا که زمان و فرصت تکمیل داستان خود را دارد موارد ذکرشده آن‌قدرها هم گیج‌کننده و پیچیده نیست.