کیانوش عیاری یکی از معدود کارگردانان ایرانی است که تلاش کرده وضعیت جامعه کشورش را در ریشه شخصیتهایی که پرورش داده روایت کند. برای او سینما نه محلی برای روشنفکری است و نه دکانی برای دلالی. عیاری آمده تا روایتهایی را مقابل دوربینش قرار دهد که هیچ کارگردانی به آن نمیپردازد. نه به خاطر آن که پرداختن به این سوژهها ممکن است برای کارگردان گران تمام شود بلکه کمتر شخصی در سینمای ایران به اندازه عیاری دغدغهمند به جامعهاش نگاه میکند. این حقیقت را میتوان در فیلم خانه پدری هم جستجو کرد.
در بیشتر آثار عیاری میتوان تاثیر جغرافیا و فرهنگ غالب را بر شخصیتهایش فهمید. کیانوش عیاری در تلاش است تا ثابت کند آنچه بر جامعه ایران گذشته، نه حاصل فشار غرب است و نه تاثیرپذیری از شرق. او جامعه ایران با فرهنگی عقبمانده و دستکاریشده را محصول کاهلی مردم خودش میداند. مردمی که هرگز برای پیشرفت و توسعه تلاش نکردهاند و با تاریخپرستی و فرار از واقعیت، خود را در زندان زندگی محبوس کردهاند. او ویرانی جامعه سرزمینش را بدون هیچ دخالت خارجیای پذیرفته است. و این نگاه عیاری به جامعه ایرانی، نگاهی نیست که برای بسیاری از اطرافیانش قابل تحمل باشد. با ویجیاتو همراه باشید.
عیاری از دغدغهای حرف میزند که برای بسیاری از ایرانیها، اصلا قابل درک نیست. او از دنیایی حرف میزند که برای ذهن خیالپردازانه ایرانی سنگین است و برای ذهن سرکوبکننده سرشار از نگرانی. اما خانه پدری، نه تنها بهترین اثر سینمایی او بلکه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است.
او تصمیم گرفت خانه پدری را پس از پایان سریال دکتر قریب و در سال 1389 مقابل دوربینهای برادرش (داریوش عیاری) تصویربرداری کند. کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی خانه پدری با عیاری بود و موفق شد در جشنواره ونیز سال 2012 به بخش افقهای جشنواره راه پیدا کند. اما در ایران، فیلم او هرگز درک نشد. اگرچه خانه پدری برنده تندیس بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی از هشتمین جشن انجمن منتقدان سینمایی شد اما پس از سالها، در دی 1393 فقط برای یک روز اکران فرصت اکران پیدا کرد. عیاری حاضر نبود خشونت حاضر در فیلم را کاهش دهد و اجازه اکران فیلم هم به او داده نمیشد.
پس از شش سال، اول آبان 1398 فیلم خانه پدری پس از 9 سال و این بار با رده سنی بالای 15 سال اکران شد. اکرانی که این بار به یک هفته هم نرسید. در حالی که گفته میشد عیاری دو پلان مرتبط با خشونت ابتدای فیلم را حذف کرده اما با دستور مستقیم دادستانی، فیلم او باری دیگر توقیف شد.
اما خانه پدری نه به دلیل موسیقی متن اندک هرچند بینظیرش و نه به خاطر نقشآفرینی بینقص بازیگرانش، بلکه به خاطر داستان هرگز پرداخته نشدهاش، میتواند یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران باشد. موضوعی که کیانوش عیاری در خانه پدری به سراغ آن رفته، آنقدر بکر و تازه است که میتواند هر تماشاگری را برای سالها درگیر خود کند. او در خانه پدری روایتی نفسگیر از قتل دختر یک خانواده توسط برادر و پدرش را به تصویر میکشد. خواهری که «شاید» مرتکب یک اشتباه شده اما جامعه و خانواده او، توانایی تحمل این اشتباه را ندارند. و چه زیبا خفقانی خودساخته را نظاره میکنیم. در خانه پدری بهتر از هر جنبش عدالتخواه دیگری به واکاوی سایه سیاه ظلم بر پیکره زنان ایرانی پرداخته میشود.
کیانوش عیاری در خانه پدری از همان تدوین غیرخطیای بهره میگیرد که پیشتر در سریال بهیادماندنیاش، دکتر قریب هم از آن استفاده کرده بود. نمیتوان تاثیر سریال پربیننده او بر کارگردانی خانه پدری را انکار کرد. عیاری در خانه پدری بهترین بازیگری مهران رجبی را با وجود تکراری به نظر رسیدن نقشآفرینی او به نمایش میگذارد. ناصر هاشمی، در شرایطی مشابه با دکتر قریب، این بار هم نقش دوران جوانی شخصیتی را که برادرش بازی در دوران میانسالی او را برعهده دارد، قبول کرده است. بخش اعظمی از بازیگران فیلم، شناخته شده نیستند اما نقشآفرینی بیایراد آنها به عیاری کمک میکند داستان بینظیرش را بدون هیچ نکته منفیای روایت کند.
فشار شدیدی که اکران فیلم را تحت تاثیر قرار داده بود، میخواست همه صحنههای ابتدایی فیلم را حذف کند. با این حال حذف یا سانسور بیش از حد سکانس ابتدایی، اساسا فیلم را زیر سوال میبرد. اما فارغ از حواشی، خانه پدری حتی در نامش هم فرهنگ مردسالارانه حاضر در فیلم را فریاد میزند. بنابراین در روایت 100 دقیقهای که از دوران قاجار تا معاصر به تصویر کشیده میشود، میتوان دیکتاتوری خانگی مردان بر علیه زنان ایرانی را به خوبی درک کرد. در خانه پدری کارگردان همه تلاشش را میکند تا نشان دهد خفقان مردانهای که زنان ایرانی تحمل میکنند، به همان اندازه که برای زنان زیانآور است، به مردان نیز خسارت وارد میکند. در خانهای که عیاری به تصویر میکشد، مرد و زن با هم قربانی فرهنگ مخفیگرا و آبروپرست میشوند.
واقعگرایی و پرداختن به جزییات، بزرگترین ویژگی خانه پدری است. با این که در حرکت سکانسهای فیلم میتوان پیشرفت شرایط زندگی محتشم و خانوادهاش را درک کرد، اما در فرهنگ و باطن خانواده، تغییرات به سختی رخ میدهند. این میتواند نمادی برای جامعه ایران در صد ساله گذشته باشد؛ تلفیق سردرگمکننده سنت و مدرنیته که هرگز نمیتوان آن را قابل تحمل دانست. با آن که برق، تلفن و گاز وارد خانه پدری میشود، اما ترس هرگز زیرزمین خانه را ترک نمیکند.
ادامه متن ممکن است بخشهایی از داستان فیلم را لو دهد
گویی در خانهای که زیرزمیناش نشانی بزرگ از جنایت دارد، روزهای خوش هرگز فرا نمیرسند. در اپیزود دوم فیلم، زیرزمین که ملوک در آن دفن شده به محل نگهداری انگورهای باغ تبدیل میشود، اما باز هم رسیدن خبر قتل فرزند به مادرش است که همه چیز را به هم میریزد. در اپیزود سوم، باز هم میبینیم که زیرزمین محلی است برای نسل بعدی خانواده که برای پنهان شدن از فرهنگ مردسالارانه، تصمیم به خودکشی میگیرد. در اپیزودهای بعدی زیرزمین قفل میشود اما راز پشت آن است که هنوز هم خانواده را اذیت میکند. در هر اپیزود، زیرزمین هراسناک خانه پدری مثل سایهای شوم بر پیکره زنان خانواده افتاده است. بنابراین تفکری که باعث قتل ملوک شده بود، باعث مرگ سایر زنان خانواده هم میشود. تفکری که حالا زیر خاک است اما هنوز هم باعث قتل عامهای ناخودآگاه میشود. در خانه پدری میتوان تکرار تاریخ را هم جستجو کرد.
فیلم چند رکن اساسی دارد؛ فرش، زنان و آبروداری. فرش در هر سکانس فیلم همگام با زنان حاضر در خانه پدری پیشرفت میکند اما آبروداری، همیشه مانع اساسی است. در ابتدای فیلم میبینیم که خواهر محتشم نمیتواند رفوکاری فرشها را برعهده بگیرد چرا که همسرش (علیرضا؛ که یکی از مهمترین شخصیتهای فیلم است) اجازه این کار را به او نمیدهد. اما در انتهای فیلم، دختران او برای آموزش فرشبافی در خانه پدریشان آماده برگزاری کلاس درس میشوند. اینجا میتوان نکتهپردازی عیاری در پردازش داستان فیلمش را ستود. او نشان میدهد که چگونه در جامعه ایران نقش زنان پس از گذشت چند نسل، دچار تغییرات بنیادی میشود اما جامعه مردسالارانه باز هم به آنها بیاعتماد است. برای همین هم آبروداری محتشم در مراسم ختم پدرش دختران خانواده را از آموزش فرشبافی ناامید میکند.
اما طلاییترین حقیقتی که فیلم به تصویر میکشد، در سکانس پایانی است. جایی که محتشم به خانه پدری متروکهاش بازمیگردد و وقتی این بار به تنهایی با حقیقت قتل خواهرش مواجه میشود، سکته مغزی میکند. عیاری به زیبایی هر چه تمامتر مشروعیت بخشیدن مردان به زنستیزی را به تصویر میکشد و نشان میدهد این افراد چگونه وقتی در خفا به جنایتهایشان فکر میکنند، از درون میمیرند؛ مرگی در درون تاریخ و عادلانه.
خانه پدری درباب ناموسپرستی، پنهانکاری و فرار از حقیقت است. سه واقعیت جامعه ایران در صد سال گذشته که کیانوش عیاری به زیبایی سرنوشت آنها را به تصویر میکشد. میتوان حقیقت را دفن کرد، آن را قفل کرد و روی آن تیغه کشید اما در مسیر رسیدن به مدرنیته، باید آن را واکاوی کرد. به هر قیمتی که باشد. چرا که دفن کردن حقایق به منظور روبرو نشدن با آنها، بزرگترین درد جامعهای فراموشکار است.
برای همین باید گفت سینمای کیانوش عیاری، متعلق به جامعه امروز ایران نیست. حتی منتقدانی که دوست ندارند با حقیقت جامعه خودشان مواجه شوند، خانه پدری را لایق توقیف میدانند. آنچه او به تصویر میکشد، شاید قرنها بعد برای جامعه ایرانی قابل درک باشد. بزرگترین درد فیلمسازی که متعلق به دوران خودش نیست، آن نیست که مورد بیمهری قرار میگیرد. بلکه آن است که هرگز نمیتواند احترامی که لایق اثرش میداند را در جامعهاش پیدا کند:
انگار مشکل خودم هستم. سر دو فیلم اخیرم برخوردها به بدترین شکل صورت گرفت. فیلمها توسط افرادی که دچار سوتفاهم، تنگنظری یا تصمیمات سلیقهای هستند، به بایگانی رفت.
نگاه عیاری رو قبول دارم.
رومینا اشرافی و رومینا اشرافی ها. قبرستان پدری
تو نقدتون گفتین مشروعیت بخشیدن به مردان زن ستیز .کجای شرع این رفتار رو تایید میکنه.خود پیامبر هم در اغاز بعثتشون با این افکار خراب و پوچ مبارزه کردن…بهتر این جمله تون رو تغییر بدین چون به هیچ وجه قابل قبول نیست…
در تعجبم من خطایی کنم به ۲۴ سات نرسیده عذاب الهی نازل مشه ولی خونی ریخته شده ..طبق قانون ماجزاتی برای این قتل ها نیست…چ منطقی هست..ایا خون با خون فرق داره..ایا زن با مزد فرق داره…کی قراره تمام حقوق زن مساوی با مردبشه…مرد چه ارزش و جایگاهی داره که زن در مقابلش بی ارزشه…
واقعا متاسفم برای اینجور افراد که غیرت رو توی کشتن ناموس خودشون میدونن و بخاطر کشتن کسی ک از خون و جون خودشونه اطرافیان براش کمر خم میکنن و سر تعظیم فرود میارن
چرا باید بخاطر عشق و دوست داشتن قربانی بدیم ؟؟ اونم به دست پدرامون چرا کشتن ناموس باید بشه غیرت پس حس پدرانه کجاست؟؟
خیلی چیزا تو ایران هنوز فرهنگ سازی نشده واقعا کشورمون به یه اموزش اساسی در این زمینه ها نیاز داره به فرهنگ سازی درست و حسابی
این قضیه فقط مختص به قدیم نیست بلکه چند وقت پیش شاهد یه فاجعه عظیم بودیم ک واقعا تاسف اوره و قلب انسان رو به درد میاره قضیه رومینا واقعا توی مخیله نمیگنجه ک توی عصر امروز چنین اتفاقاتی رخ بده
نمیدونم کی قراره این اتفاقات تموم بشه
تعصب بی خود بخاطر شاغل بودن زنان ، اسید پاشی ،کشت و کشتار و هزاران مصیبت دیگه کی قراره به پایان برسه؟؟؟
چرا متوجه نمیشن بعضی افراد ک برتری وجود نداره بخدا قسم همه از یه خاکیم زن و مرد باید مکمل هم باشن چرا مردا نمبخوان بفهن ک زن ها برای تخلیه عصبانیت نیستن
امیدوارم یه روزی انقدر به سطحی از درک و شعور برسیم ک دیگه شاهد چنین اتفاقات دردناکی نباشیم
یکی از نکات فیلم که من رو واقعا به فکر فرو برد و تحت تاثیر گذاشت این بود که هیچوقت بر ملا نشد که از دختر چه خطایی سر زده بود.و هر چقدر به پای این فیلم تا اخرین لحظه هم به دنبال گناه دختر یا بهتر بگم دلیل گناه پدر بگردیم چیزی پیدا نمیکنیم و در اخر به این نتیجه میرسیم که مهم نیست چه دلیلی داشته قطعا مستحق مرگ نبوده .و واقعا این نکته فیلم من رو به فکر فرو برد و واقعا میتونه نشون بده که چقدر داستان با ذهنی باز و خلاق نوشته شده که ناخود اگاه یاوه گویی های یک سری ادم سطحی که اگر دلیلو بشنون شاید حق رو به پدر بدن رو تموم میکنه و دهنشونو میبنده .و این واقعا یه چیز خیلی پر و مفهومی بود .و خیلی نکات دیگه این فیلمو بی نظیر کرده .هر چند تلخ و شاید هولناک و ناراحت کننده ولی این جو فیلمان که باعث میشن شاید فرهنگ عقب افتاده ما یه پله خودشو بکشه جلوتر .و نکته نا عادلانه اینجاعه که این فیلم یا چنین فیلمایی حتی با وجود اینکه الان داریم قتلای ناموسی زیادی میبینیم و حس میکنیم درک نمیشن .خانواده یا پدر مادر ایرانی خیلیاشون حاظر نیستن تیکه های بعد از ۱۵.۱۶ دیقه اولو ببینن .ولی این خشونت لازمه تو این فیلم
فیلمخانه پدری اثری هنری و شاهکار هست که متاسفانه کم وجود داره مث این فیلم،
تجاوز فقط جنسی نیست،
شاید این اتفاقی که برای من در نوجوانی افتاد از نظر ی عده چیز خاصی نبوده و نیست ولی فقط تنها کسانی درک میکنند که تو شرایط قرار گرفته باشند،
من ۱۴ یا ۱۵ سال داشتم چادری بودم و هستم ،داشتم تو کوچه میرفتم ی موتوری از روی چادر دستشو بمن زد و ی لحظه بدنمو لمس کرد،
الان ۲۹ سال دارم و هنوز که هنوزه احساس گناه تو وجود خودم دارم،میگم نکنه من بد راه رفتم،بد کفش پوشیده بودم، چون چادرم تا پشت پام بود ،لاغر هم بودم،جوری نبود که بدنم از زیر چادر مشخص بشه،هر چند ی دختر ۱۴ ساله چادری دهه شصت اندامی هم نداشت،
هنوز اون حس گناه و اون حقارت با منه،
خدا میدونه هیچ وقت از اون موتوریه نمیگذرم،
برای منم اینطور جریانی پیش اومده بود. شاید ۱۰ سال پیش. برادرم وقتی فهمید یکی رو دوست دارم موهای سرمو دور دستش پیچوند کشون کشون منو برد پای پنجره که بندازتم پایین. شانس آوردم دوتا شوهر خاهرام بودن. شاید برای خیلیا حرفای من مسخره و خیالپردازی باشه ولی خدای من شاهد بوده و هست.
فقط امید دارم که موثر باشه این فیلم و خیلی از عقاید مزخرف از بین بره.
اگر پدر رومینا این فیلم را دیده بود؛ آیا آن دختر معصوم الان زنده بود ؟؟؟
نمی توانم جوابی برای این سوال پیدا کنم.
تاثیری که این فیلم بر روح و روان میذاره واقعا حیرت آوره،درسته الان شرایط جامعه حقیقی بودن فیلمنامه رو محرز کرد(قتل رومینای مرحوم به دست پدر)ولی خود فیلم حسی رو القا میکنه که نمیتونی باورش نکنی،فقط کاش میفهمیدیم گناه دختر چه بوده که مستوجب این ظلم شده،فقط جناب مهران خان اصلا مناسب این نقش نبود مخصوصا بخاطر حالت صورت و صدا شایدم انتخاب شدن که هرچیزی از هرکسی بعید نیست
کمی هم گنگ بودن حوادث بعدش،راجع به آدمها،هردفعه یکی روتاب بودکه پدر نگاه میکرد و بعد در باز میشد و آدمهای جدید وارد میشدندکه تو نمیفهمیدی کی به کیه؟بایدحدس میزدی،شخصیت پردازی کمی ضعیف بود شایدم به تفکرواداشتن بیننده رو موجب بود،ولی دلمون خنک نشد چیزی که تو فیلمها وسریالهای هندی و کره ای و بعضاترکی شاهدیم،دلمون میخواست رنج بکشن قاتلان و شریک جرمان،ولی قاتل کمی به جزای عملش رسیدکه چون درزمان قتل بچه بودخیلی کینه به دل نگرفتیم،پدر هم که فقط سرطان حنجره گرفت ولی کاش زمینگیر میشد!خون به ناحق ریخته شده ملوک همینطور در زمین دفن شد و اون ترسی که موقع مرگ تجربه کرد و بیشتر از قتلش دلهایمان را متالم کرد بدون پاسخ،حیف
این روزهای نزدیک به قتل رومینا دخترک گیلانی
بهتره دقیق تر و واقع بینانه تر نگاه کنید
سال ۱۳۰۷ داستانی که تو فیلم برای ملوک اتفاق میفته
سال ۱۳۹۹ داستانی که تو واقعیت برای رومینا اتفاق میفته
« اشتراکات » این دو اتفاق بعد ۹۰ سال واقعا چیه ؟؟؟؟
نمیدونم چرا بعضی ها دنبال تقاص ، قصاص ، محکومیت ، پایان خوب ، جواب قانع کننده برای فیلم هستند
این یه اتفاقه افتاده و میفته ، شما بگردید دنبال ریشه ش که میتونه هرچی باشه
من فیلم رو هنوز ندیدم و حقیقتش نمیدونم فیلم رو از کجا ببینم
اما این مقاله و کامنت هایی که خوندم واقعا برام جالب بود و لازم دیدم به یه سری از موارد اشاره کنم
اول از همه این کامنتم خطاب به دوستانی هست که اعتراض دارند به اکران شدن فیلم در کشور های غربی و …
دوستان اعتراض شما بازهم نشات گرفته از فرهنگ آبروداری هست و اتفاقا اینکه سایر کشور ها از فرهنگ ما آگاه بشن باعث میشه یه جورایی دیگه به خودمون بیاییم و دیگه چیزی برای پنهان کردن نباشه . به قول یکی از دوستان که اشاره کرده بودند باید در مورد این ظلم ها بنویسیم تا دیگران بدونند و بخونند و آگاه بشن . اگر خودمون ننویسیم شاید یکی از یک کشور دیگه فیلم رو ببینه و برامون بنویسه
چون تا وقتی که ازش فرار کنیم و عنوانش نکنیم قدمی هم برای اصلاحش برنمیداریم
علاوه بر این فقط ایران نیست که علاوه بر فرهنگ های خوبش ، فرهنگ های اشتباهی هم داره که بایستی اصلاح بشن و اشاره به این موارد از طریق سینما شروع خوبی برای اصلاح هست
در ادامه ژاپن رو مثال میزنم …
اول اینکه من و همسرم از اول تا اخر منتظر شنیدن دلیل ناموسی بودییم،(طوری که فکر کردییم شهاب حسینی الان دلیلش رو کامل میگه، اما نشد) دوما این فیلم این ضرب المثل رو که میگه این دنیا، دنیای تقاصه رو زیر سوال میبره طوری که بعداز اون خونریزی ناحق، با شادی و رزق و روزی به زندگیشون ادامه میدن ،حتی خونه، داره تبدیل به ساختمانی جدید میشه.و این بی جوابی، باعث میشه مردم هرگناهی بکنن بعد بگن، تقاصه چی؟! و وجود خدا کم رنگ تر بشه? و فقط مادر خانواده دق کرد، و عاقبت،عمو که تحریک کننده بود نشون داده نشد.
اولش پر از ناراحتی و اظطراب بود، و حالت صعودی و پرتابی فیلم بود، اما بعدش متاسفانه به سرعت سطح فیلم پایین اومد، لطفا به دست آقای عیاری برسه، ممنون
خوشحالم که اکثر نظرات بسیار اگاهانه و روشنفکرانه بود. یه نکته هم من اضافه کنم که توی نقد و نظرات عزیزان هیچ کجا اشاره ای بهش نشد و اون خواهر کوچکتر ملوک بود که به دلیل ظاهر خاصش (اصطلاحا زال بودن) هیچوقت مورد قبول مردی واقع نشد و ازدواج نکرد هرچند میشه گفت یه جورایی شانس اورد. و این کالا بودن زنان در جامعه ایران را نشون میده که ظاهر و زیبایی نقش پررنگی در خواستنی بودنش داده و به درون و افکار یک زن خیلی کم توجه میشه.
فیلم بسیار خوش ساخت، ضرباهنگ دقیق، خوش فرم و موسیقی متن بسیار عالی و فیلمنامه خیلی جذاب واقعا کشور ما از این دست فیلم ها کم داره امیدوارم بیشتر به این موضوعات پرداخته بشه
باز یک فیلمساخت شد که درمورد مشکلات بانوان زن ستیزی خشنونت خیانت شوهر به زن تجاوز اقایون که بگن بد فلان اما هیچ وقت درد تحقیر اذر درک نمیکن تجاوز فقط جنسی نیست متلک لمس بدنت تو متروو…چقدر اذردهنده است تعصبات کور برخی از مردها جالب بعد حتی تحمل یک شوت یا یک سوت اشتباه تو فوتبال ندارن فحش میدن بعد میگن چرا این فیلم که درد زنان است پخش میکنید
ممنون از آقای عیاری بابت ساخت این فیلم. کاش باز هم مثل این فیلم ساخته بشه بلکه زنان بیشتر دیده شوند و کمتر مورد اذیت و آزار قرار بگیرند.
فوق العاده زیبا و تاثیرگذار
نه! این سینما نیست ….فیلم سینما نیست ..اصلا و ابدا فیلم نیست.متاسفم برای کارگردان ..بازیگران ..عوامل و علاقه مندانش..حیف سینما..
واقعا فیلم مزخرفی بود
اینکه کشور تو ی زمانی این حجم از آبروپرستی رو داشته درسته و همین الانشم رگه هایی از این رفتار خشن و کورکورانه هست و غیر قابل انکاره. سختی هایی که مادر و مادربزرگ خودمون کشیدن هم از همین نوع بوده شاید درجه ش کمتر بوده، همه اینا درست. ولی ساخت این فیلم و اکران برای کشورهای دیگه غلط صدرصد بوده. کشورهای دیگه با هزار ترفند فیلم میسازن که از دروغ فرهنگ پوشالی خودشونو غالب کنن به دنیا اونوقت ما خودمون به دنیا بی فرهنگی جامعه مونو میرسونیم. بی فرهنگی ای که اختصاص به قشر خاصی داشته و عمومیت نداشته
من یک خانم مهندس فوق لیسانس ومجرد و مستقل هستم که اغلب توسط برادرم مورد آزار و اذیت زبانی
و گاهی مورد آزار فیزیکی قرار میگیرم و نمیتوانم از خودم دفاع کنم…وقتی با خانواده این فیلم رادیدیم برادرم برآشفته بود و میگفت این فیلم نشان دهنده اوج خشونت علیه زنان ایرانی است…از طرف خودم و سایر خانمهای همدردی از آقای عیاری به خاطر تلاش ارزشمندشان در به تصویر کشیدن زندگی واقعی برخی از زنان جامعه سنتی ایران سپاسگزارم…
بعضی قسمتای فیلم نامفهوم بود علیرضا خودش شمشیرو زد به ملوک بعدم از عمو تشکر کرد دستوپاشو بوسید بعدم که رفت از همون خانواده دختر گرفت پسچرا بعدا تازه یادش افتاده بود که اینجا قبرستونه.. محتشم که ملوکو میکشه چرا ناصر میگفت به پدر من ربطی نداره درحالیکه قاتل اصلی بوده
خاک برسر مسئولینی که فیلم رو نفهمیدن درک نکردن و کورکورانه توقیفش کردند.کسایی که فیلم رو توقیف کردن هیچ فرقی با افراد قاتل تو فیلم ندارن
فیلم خیلی جالبی بود، حکایت حرفهای ناگفته ما زنان که در هر ثانیه و دقیقه و ساعت و روزی هزاران بار با درک نشدن ها، بی توجهی ها، مسخره کردن ها و نگاه های متحجرانه مردهای حتی به ظاهر روشنفکر و درس خوانده می میریم و سعی در نادیده گرفتن ما می کنند در حالیکه مردان به زندگی عادی و جالب خودشون ادامه می دن و هیچ اتفاق ناگواری براشون نمیفته …..
اصلا به فرض این قتل و کشتار در فرهنگ ما چندین و چند سال پیش بوده، آیا درسته از این فرهنگ غلط یک فیلم با این حجم خشونت ساخته بشه و پیش چشم کشورهای غربی به عنوان نمادی از فرهنگ ایرانی به تصویر کشیده بشه؟؟ چی داریم از فرهنگ و جامعه خودمون به جهان عرضه می کنیم؟؟ فیلم یکی از ابزارهای تأثیرگذار تو برند کردن یک کشوره و ما با این فیلم ها داریم چی رو در مورد کشورمون در دنیا برند می کنیم؟؟ واقعا جای سؤاله.
من یه زن ۴۰ ساله اهوازی هستم. این فیلمو که دیدم گریه کردم. چون یاد شکنجه هایی که ۲۰ سال پیش برادرهایم به بهانه غیرت با من انجام میدادن افتادم. ملوک رو اینا سریع کشتن ولی منو هر روز شکنجه بدتر از قتل میکردن. کاش کشته بودن. شکنجه هایی که داعش هم بلد نیست برادرهایم میکردن. چه خوب که یه فیلم ساخته شد که درد ماها را هم نشون بده.
آقای عیاری سپاسگزارم
واقعا که شرم آوره چرا برای این فیلمای مزخرف مجوز اکران صادر میشه ؟ اصن چرا پروانه نمایش یا ساخت دریافت میکنند ؟ خشونت علیه زنان قتل ناموسی کشتن دختر خانواده واقعا که گند زدین به سینما اصن فیلم خانه پدری و مغزهای کوچک زنگ زده و آخرین بار کی سحر دیدی و… اینا نباید اکران بشن یا به شبکه نمایش خانگی بیان چون هیچ جای دنیا دختر توسط خانواده خودش کشته نمیشه به جز ایران واقعا که شرم آوره
فیلم و دیدم خیلی حالم گرفته شد.همش تا آخر فیلم منتظر بودم توضیح بدن چرا دختره رو کشتن ؟اونا کی بودن که اومدن از باباهه تشکر کردن بخاطر کشتن ملوک؟
خیلی اعصاب خورد کن بود اه
فیلم الان دیدم تقریبا همه داستان میدونستم اما بازم خیلی درگیرش شدم فوق العاده تاثیرگذار و تلخ بود و سکانس پایانی اونجاییکه معلم امروز باید راز دیروز ابرودارانه دفن کنه بنظرم خیلی دردناک بود همون شغل خونوادگی رفو کردن جوری که اصلا معلوم نباشه کجاست دوباره قشنگش کردن و این زجراوره این مث افتخار کورکورانه ما به فرهنگ غنی و به ظاهر بی نظیرمونه که معلوم نیس تو خاکش چه ملوکها دفن شدن که دستاوردش تازه بشه بدست اوردن پستهایی در ظاهر جامعه مدرن که فکر میکنیم به زنها فرصت داده شده اما اون نگاه مردسالارانه فقط ظاهرش عوض شده
اون صحنه که زیرزمین محل نگه داری انگورا شده بود و مادر اونجا مرد بنظرم فوق العاده بود تصویر مویه مادر و بعد جنازش از لابلای انگورها
خیلی فیلم خوبی بود ولی خیلی اذیت شدم حتی ترس برم داشت. اره هر مرد ایرانی باید این فیلم رو ببینه و بخصوص اون کسایی که خیلی مذهبی هستند تا بفهمن که به راحتی میتونن تا به کجا کشیده بشن با عقایدشون. اره مذهب ترس داره وهمه ما ایرانی ها کم وبیش لطمه هایی از دین و مذهب و خرافات خوردیم.
من این فیلم رو دیدم و خیلی درگیرش شدم. چیزی که خیلی منو به فکر برده نه شخصیت ملوک توی داستانه بلکه اون دخترهایی هستن که در واقعیت این اتفاق براشون افتاده. نکته داستان اونجا بود که پدر اول از دخترش میخاد که کار قالیچه رو تموم کنه بعد میکشتش. خیلی دردآوره… خیلی
موضوع تکراری بود ولی بد نبود ولی خیلی لوکیشن برای فیلم در نظر نگرفته بودن و هزینه زیادی صرف فیلم نشده بود و درکل خیلی بهتر میتوانستند موضوع را بست دهند
به نظر من فیلم عالى بود از دیروز فیلم رو دیدم ذهنم درگیره. قطعا در جامعه ما این مسائل وجود داشته و دارم فکر مى کنم اون بچه هایی که تو اون خونه زندگى مى کردن از لحاظ روحى روانى آیا سالم بودن که شاهد این همه کشمکش ودعوا بودن وشاهد قتل اجداد خودشون بودن ودر زندگى مشترک خودشون دچار چه مسائلى میشدن ؟؟!!
این ها بوده که نسل به نسل پیش رفته وما هنوز آمار طلاق بسیار بالایی داریم وافراد از سلامت روحى روانى خوبی برخوردار نیستن
خانه پدری اگرچه بسیار تلخ بود ، اما اینقدر واقعی بود که آدم رو مدتها پس از دیدن فیلم هم درگیر خودش میکنه ..هنوز هم بهش فکر میکنم ولی هضمش جقدر سخته
در کل خسته نباشی آقای عیاری .خیلی دوست داشتم خانه پدری رو
آقای کیانوش عیاری واقعا دست مریزاد خیلی عالی بود .
من که موفق نشدم فیلم رو ببینم اما به نظر می رسه معمولا فیلم های انتقادی ایرانی به خاطر تاثیرگذاری بیشتر، پر از سیاه نماییه و این در حالیه که وقتی دقیق تر بررسی می کنی متوجه میشی در گذشته قشر مذهبی روشنفکری هم بوده که نسبت به این مسائل خیلی منطقی تر بر خورد می کردند.
من این فیلم و چند سال پیش تو سینما دیدم و بنظرم فیلم بی نهایت قشنگ و قوی جدا از داستانش داشت
و تنها با دیدن این به فرهنگ عقب افتاده یک جامعه میررسه ادم و به نظر من ساختن این فیلما بی نهایت واجب برای این جامعس
چهل دهه از ممیزی و قیچی توسط نادان ترین افراد در همه ی عرضه های کشور می گذرد و سینما نیز یکی ازبزرگترین قربانیان این بیماری مهلک است. جامعه ایران جامعه ای بیمار و بی ثبات و البته خشن است. نمایش جراحی یک پیکر بیمار برای وابستگان درجه یک آن خوش آیند نیست.
هنوز هم در برخی نقاط ایران شبه قبیله هایی هستند که عملا دختران را دادوستد میکنند و رییس قبیله یا کدخدا قانون وضع میکند.قضیه خون بس ومبادله دختران، قتلهای ناموسی وازدواج اجباری با پسران اقوام نزدیک نمونه ان است که چیزی جز تحجر نیست. این قبایل تحت کنترل حکومت داخلی ایران نه در زمان شاه ونه در این زمان نیستند وحکومت مرکزی از ترس بلوا وجدایی طلبی قومی ویا مذهبی، آنها را به حال خود رها کرده است.
فیلم کثیف و سیاه از جامعه کشور ما ! . شرم بر توکه از این فیلم دفاع میکنین. تو جرات نداری حتی اسمت رو پای نقدت بنویسی !
عالی کاش بتونیم ببینیم.
الان بالاخره چی شد فیلم اکران میشه یا دوباره کشیدنش پایین
“او جامعه ایران با فرهنگی عقبمانده و دستکاریشده را محصول کاهلی مردم خودش میداند”
فک میکردم فقط خودم همچین دیدگاهی دارم?